فهرست مطالب
احتمالا در سایتها و پیجهای مختلف، عبارت «روانشناسی کودک و نوجوان» زیاد به چشمتان خورده است. واضح است که منظور این عبارت، پرداختن به مسایل روانی در نوجوانان و کودکان است. اما همین ابتدا لازم است اشاره کنم که علیرغم همایندی این دو واژه در بسیاری از متنهای عمومی، این دو برهه از زندگی، یعنی کودکی و نوجوانی تفاوتشان از زمین تا آسمان است.
نوجوانی، مرحله گذار رشد فیزیکی و روانی انسان است که میان کودکی و جوانی اتفاق میافتد. این گذار، تغییرات زیستی (بلوغ جنسی و…)، اجتماعی، و روانشناختی را در بر میگیرد و حدودا به سنین ۱۲ تا ۱۸ سالگی گفته میشود (این بازه به فراخور افراد و فرهنگهای مختلف، متفاوت است و گاهی از ۱۱ تا ۱۹ هم عنوان شده).
در واقع زبان و منطق کودک با زبان و منطق نوجوان آنقدر متفاوت است که اگر یک روانشناس، برای هر دو بخواهد یک نسخه بپیچد یا والدین بخواهند برخوردی یکسان با آنها داشته باشند، قطعا با شکست مواجه خواهند شد.
اساسا یکی از بزرگترین معضلات در ارتباط با نوجوانان، همین است که در بسیاری از موارد موجودیت مستقل این دوره نادیده گرفته میشود و آنان را در زمره کودکان و یا جوانان قرار میدهیم. در حالیکه این دوره، یک مرحله پر از بحران و طغیان است که به هیچ عنوان در تقسیم بندی نمیتوان آن را جزو کودکی و نوجوانی قرار داد. مثلا مادری که نوجوان را کودک در نظر بگیرد، به غرور و اعتماد به نفس او ضربه میزند و پدری که با نوجوان مانند یک جوان بالغ برخورد کند، حساسیتهای او را درک نخواهد کرد.
بنابراین اولین و مهمترین نکته در برخورد با نوجوان، به رسمیت شناختن «نوجوانی» و درک این واقعیت است که او در برههای خاص، بحرانی و پر تغییر قرار دارد.
در زیر، سعی میکنیم به برخی از تغییرات و مسایل مهم در دوران بلوغ اشاره کنیم:
۱) تغییرات فیزیکی
در این دوره، استارت تغییرات با تغییر در فیزیک فرد شروع میشود. رشد یکباره قد، بم شدن صدا، رویش مو بر صورت پسرها، برجسته شدن سینه و باسن در دخترها و… در این دوران رخ میدهد. این میزان تغییر در قسمتهای مختلف بدن، باعث میشود بدن فرد دوران پر آشوبی داشته باشد و در بسیاری مواقع نامتوازن به نظر برسد. برای مثال طی مدتی بینی او نسبت به صورت رشد بیشتری را تجربه کرده باشد و یا دستهایش نسبت به بدن نامتوازن به نظر برسد.
در این دوره یکی از مشکلاتی که خود فرد آن را درک خواهد کرد، زمانی است که برای خرید لباس به فروشگاهها مراجعه میکند. نه لباسهای کودکانه دیگر برایش مناسب است و نه لباس های بزرگسالان به تن او مینشیند. پیرهنی را میبیند که آستین های مناسبی برایش دارد، اما به زور تا پایین کمرش میرسد.
این تغییرات باعث نوعی بیگانگی در فرد میشود و متوجه میشود که گویی با انسان جدیدی طرف است.
دقیقا در سالهایی که خود را مرکز دنیا میداند و گمان میکند همه در حال توجه به او هستند، باید با جوشهای روی صورت و نگرانی از تغییرات فیزیکی دست و پنجه نرم کند.
۲) افزایش شدید میل جنسی
تغییرات فیزیکی در سطح بدن و ترشح هورمون های جنسی، باعث بروز شدید هیجانات جنسی در فرد میشود. ناآگاهی از ماهیت این میلها، احساس اضطراب، شرم و گناه در او ایجاد میکند. فروید میگوید نوجوان در این دوره از نشستن کنار والدین خود نیز ممکن است خجالت بکشد. فهم چگونگی تولید مثل و خودارضایی، از مسایل بسیار مهم در این دوران است.
نبود آموزشهای جنسی مناسب در مدارس و خانواده، همسالان و اینترنت را منبع اطلاعات کودک قرار میدهد که ممکن است این اطلاعات بسیار غلط باشد.
۳) بحران هویت
اریکسون روانشناس تحولی مشهور، وقتی به تقسیم بندی دوران رشد میپردازد، نوجوانی را دوره بحران هویت و تلاش برای کسب هویت میداند. افزایش شدید انرژی جنسی و از طرفی توقعات و تعارضات اجتماعی، نوجوان را در گیجی و آشفتگی قرار میدهد. گویی او احساس میکند نیروهایی درون او و بدون خواست خودش کنترل او را برعهده دارند.
در مورد شکل گیری هویت، باید گفت که هویت انسانها از لحظه تولد تا مرگ در حال تغییر و شکلگیری است. ما معمولا از طریق همانند سازی خود با دیگرانی که برایمان جذابیت دارند و همچنین از طریق انجام کارهای خود کسب میکنیم. اما این مسأله در دوران نوجوانی اهمیت بسیاری پیدا میکند، چراکه در این دوران تغییرات درونی زیادی در نوجوان رخ میدهد و بسیاری از تعهدات آینده برای او مطرح میشوند. بنابراین هویت قبلی نمیتواند دیگر برای فرد کافی باشد.
برای مثال دختر نوجوانی از خانوادهای سنتی و مذهبی را در نظر بگیرید که وارد سن نوجوانی شده است. او اکنون در مورد تحصیلات و آینده کاری، تفکرات مذهبی خود، مسایل جنسی، زندگی اجتماعی و… تصمیم بگیرد، چیزهایی که در گذشته چندان برای او مطرح نبودند. همین مسأله است که بحران هویت را تا این حد تقویت میکند.
۴) تغییرات و ناپایداری در عقاید، خلق و رفتار
تغییرات زیستی و اجتماعی در نوجوان، ناپایداری در رفتار و عدم توازن در خلق را برای وی به همراه دارد. نوجوان بدون آنکه دلیل مشخصی داشته باشد، ممکن است بسیار عصبی یا غمگین به نظر برسد. او به دلیل بحران هویت، گیج و سرگشته به نظر میرسد و نمیداند دنبال چه میگردد؟ گاه ممکن است از عقیدهای به شدت دفاع کند و چند روز بعد دقیقا مخالف آن را بگوید. شدیداً مذهبی شدن و یا به شدت فاصله گرفتن از مذهب، از تغییرات عادی در این سنین است.
رفتارهای پرخاشگرانه در او زیاد دیده میشود. کمبودها و ناتواناییهایش را ممکن است بیش از حد اغراق شده نشان دهد و از طرفی دنبال مقصری برای آنها میگردد. در این مواقع معمولا خانواده را مقصر ناکامیها و اضطراب های خود میداند.
۵) اهمیت گروه همسالان
نوجوان در این دوران به سبب احساس سرگشتگی و بحران هویت، مضطربانه به همانند سازی خود با گروههای دیگر میپردازد. در این سن گروه همسالان، موثرترین و نزدیکترین گروه به آنهاست. گروه همسالان آشیانه امن نوجوان به حساب میآید، چراکه درگیر مسایلی است که آنقدر شرم آور و جدید به نظر میرسد که جز با آنها نمیتواند مطرح کند.
لازم است ذکر شود که تمام مسایل ذکر شده طبیعی است و در همه افراد اتفاق میافتد. پدر و مادر میتوانند در فضای رفاقتی و به دور از نصیحت، عبور فرزند خود را از این برهه کنترل کنند. اما اگر رفتارهای پر خطر از قبیل سیگار کشیدن، خود زنی، تلاش برای خودکشی و… در آنها مشاهده شود، حتما باید به روانشناس مراجعه کرد.