فهرست مطالب
واژه ی دلبستگی بارها به گوش همه ی ما خورده است و همه ما تصوری از دلبستگی داریم.معمولا از این واژه برای وابستگی های احساسی خودمان استفاده می کنیم.مثلا دلبسته ی مکان،فرد یا حرف خاصی می شویم.اما در این مطلب می خواهیم به طور ریشه ای مبحث دلبستگی را بررسی کنیم.
دلبستگی
مفهوم دلبستگی و تعلق را نخستین بار جان بالبی مطرح کرد.از نظر او دلبستگی ارتباط بین دونفر است.او دلبستگی را این چنین تعریف کرده است”ارتباط روانی پایدار بین دو انسان”.به نظر او پیوندهای اولیه بین کودک و پرستارش،تاثیر فوق العاده ای دارد و در طول زندگی ادامه می یابد و دلبستگی باعث نزدیک نگاه داشتن فرزند به مادر می شود و بدین ترتیب،احتمال بقای کودک را افزایش می دهد.محور اصلی نظریه ی دلبستگی این است که مادرانی که در دسترس فرزندان بوده و نیازهای کودکانشان را برآورده می کنند،نوعی احساس امنیت را در او به وجود می آورند.
دلبستگی در واقع پیوند عاطفی عمیقی است که با افراد خاص در زندگی خود برقرار می کنیم،به گونه ای که تعامل با آنان به احساس نشاط و شعف می انجامد و هنگام استرس از این که آن ها را در کنار خود داریم احساس آرامش می کنیم.
انواع دلبستگی
جان بالبی با توجه به رفتار مادر با فرزند،دلبستگی را تقسیم بندی می کند:
دلبستگی ایمن
هنگامی که مراقبت مادر در هنگام تولد نوزاد صحیح باشد تا بتواند نیازهای کودک را برآورده کند،علاوه بر ایجاد اطمینان در کودک نسبت به اطرافش برای جستجوی ایمن،باعث ایجاد ارتباط و تعامل احساسی مثبت بین مادر و کودک نیز می شود که در واقع می تواند به ایجاد سلامت کودک در آینده کمک کند.نشانه ی دلبستگی ایمن در دوران کودکی این است که پس از جدا شدن مادر،این کودکان دلبستگی روشنی نشان می دهند.وقتی مادر آن ها را ترک می کند،با مادر تماس می گیرند،اورا دنبال می کنند و سرانجام گریه می کنند.هنگامی که مادر می رسد آن ها خوشحال هستند و اورا بغل می کنند و می خواهند با ارتباط فیزیکی داشته باشند.
این کودکان بزرگ می شوند و سبک دلبستگی آن ها در بزرگسالی شان خود را نشان می دهد.
ویژگی افراد با دلبستگی های ایمن
اعتماد به خود
اعتماد به دیگران
برخورداری از توان اکتشاف گری
ویژگی های ارتباطی مثبت و خرسندی
تفسیر مثبت از حوادث و حفظ حس خوشبینانه
تبدیل تهدید ها به چالش
این افراد روابط پایدار و قابل اعتمادی دارند.از خود باروی برخوردار هستند و می توانند احساساتشان را به راحتی با دوستانشان به اشتراک بگذارند و حمایت اجتماعی را نیز جستجو می کنند.
دلبستگی ناایمن
این سبک دلبستگی به خاطر عدم توانایی مادر در برآورده کردن نیازهای اولیه ی فرزندش شکل می گیرد.کودکانی که با سبک دلبستگی ناایمن بزرگ می شوند دربزرگسالی بیش از اندازه خواهان رابطه و صمیمت بوده و اگر انتطار آنان برآورده نشود عصبی و پرخاشگر می شوند.
دلبستگی ناایمن اجتنابی
زمانی که مادر از نظر عاطفی در دسترس نبوده و یا در ابراز علاقه و محبت ناتوان و غافل است،فرد به سبک ناایمن اجتنابی دچار می شود.بزرگسالانی که با این سبک دلبستگی رشد کرده اند،در برقراری روابط صمیمانه و نزدیک با دیگران مشکل دارند.به روابط اجتماعی و عاشقانه کم علاقه هستند و در به اشتراک گذاشتن افکار و احساساتشان با دیگران می تواند گفت که ناتوان یا بی میل هستند.این افراد معمولا درصورت خاتمه یافتن یک رابطه زیاد ناراحت نمی شوند و با بهانه هایی مثل درگیری های کاری از برقراری روابط نزدیک اجتناب می کنند.بزرگسالان با سبک دلبستگی اجتنابی نیز بیشتر تمایل به روابط جنسی اتفاقی و تصادفی دارند.
دلبستگی ناایمن دوسوگرا
زمانی که مادر در برقراری پیوند عاطفی با فرزندش رفتاری غیرثابت دارد،فرزند او دچار دلبستگی ناایمن دوسوگرا می شود.فرزند او نیز همان الگوی دوسوگرایی با مادرش را با دیگر افراد اجرا می کند.بزرگسالان با سبک دلبستگی دوسوگرا،نسبت به نزدیکی با دیگران بی میل هستند.آن ها از این که طرف مقابل آن ها را واقعا دوست نداشته باشد نگران هستندو هنگام خاتمه یافتن یک رابطه پریشان و آشفته هستند.
دلبستگی ناایمن آشفته
زمانی که نیازهای کودک نادیده گرفته شود و در پاسخ های مادر به رفتارهای دلبستگی ترس وجود دارد،فرد دچار سبک دلبستگی ناایمن آشفته می شود.افراد با این سبک دلبستگی،مجموعه ای از ویژگی های افراد با سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا دارند. این الگو معمولا در کودکانی که در معرض مشکلات بالینی قرار دارند و یا آن هایی که تجربه ضربه درونی مثل از دست دادن والدین،جدایی از والدین یا مورد سواستفاده قرار گرفته شدن را دارند مشاهده می شود.
دلبستگی در نوجوانان
طبق تحقیقاتی که صورت گرفته است بین رفتارهای پرخطرو میزان پرخاشگری در بین نوجوانان و سبک های دلبستگی ارتباط وجود دارد.رفتارهای پرخاشگرانه در نوجوانانی که دارای سبک دلبستگی ایمن هستند کمتراز نوجوان با سبک های دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرا مشاهده می گردد.هم چنین افراد با سبک دلبستگی دوسوگرا که عزت نفس پایین دارند و دارای وابستگی عاطفی و اتکای شدید به دیگران هستند بیشتر از خود رفتارهای پرخطر مثل مصرف الکل ،موادمخدر و رابطه ی جنسی ناایمن نشان می دهند.بنابراین می توان گفت که خانواده و سبک دلبستگی که در افراد شکل می دهند نقش به سزایی در انجام رفتارهای پرخطر آن ها در سنین نوجوانی دارند.