فهرست مطالب
تحقیقات زیادی راجع به دوران سخت بلوغ شده است که آیا دوران بلوغ فقط برای نوجوانان سخت است یا به همان انداره والدین را نیز با سختی مواجه می کند.در این تحقیقات بیان شده است که گاهی حتی والدین دوران سخت تری را در این دوران نسبت به نوجوانان طی می کند.
چرا بلوغ دوران نوجوانی برای والدین سخت تر است؟
حدود سی درصد از والدین نوجوانان در دوران بلوغ فرزندشان دچار افسردگی و اضطراب می شوند.وقتی نوجوانان وارد دوران بحران می شوند خیلی از آن ها رفتارهایی با خطر ریسک بالا نشان می دهند یا تغییر خلق زیادی را تجربه می کنند.این تغییر عمومی تر است و اکثر نوجوانان تغییر خلق را تجربه می کنند.نوجوان به دنبال پیدا کردن هویت و هدف خود درزندگی است.و هم چنین به نوعی می خواهد استقلال خود را به رخ خانواده بکشاند و این به رخ کشیدن باعث افسردگی و اضطراب در والدینی که حساسیت بیشتری دارند و یا مستعد برای دچار شدن به اختلالات هستند،می شود.
در تحقیقاتی که صورت گرفته بیان شده است که نوجوانان وقتی دعوای سختی با والدین دارند اگر چند روز بعد علت دعوا از آن ها پرسیده شود،معمولا علت دعوا را به یاد نمی آورند اما این موضوع در والدین صدق نمی کند و آن ها علت دعوایشان با نوجوانان را به یاد می آورند.این مطلب نشان می دهد که دعواها در سن نوجوانی معمولا برای نوجوانان چندان مهم نیست و به عبارتی از یک گوش می شنوند و از گوش دیگر بیرون می فرستند.به همین علت آسیب کمتری از والدین می بینند.در نتیجه دوران بلوغ بحرانی است برای کل خانواده نه فقط خود نوجوان و در این بین مادران به علت علاقه شان به مراقبت از بچه ها،حضور بیشتر آن ها در خانه و تجربه ی سایش روانی بیشتر در معرض آسیب بیشتری نسبت به پدران در دوران بلوغ فرزندان قرار می گیرند.بیشترین دعواها هم معمولا بین والد مادر با فرزندان است و والد پدر نیز با فرزندان دختر بر سر ارزش ها و سنت ها دچار مشکل می شود.حال که متوجه شدیم دوران بلوغ می تواند برای والدین سخت تر از فرزندان باشد،
چه کاری باید انجام دهیم تا این دوران با چالش کمتری برای هر دوطرف سپری شود؟
همان طور که دوران بلوغ می تواند سخت تر برای والدین باشد،نیاز است تا آن ها با بالابردن آگاهی خود و انجام نکاتی به حل چالش ها و تعارضات این دوران کمک کنند.
یکی از ابتدایی ترین کارها و مهم ترین کارهایی که نیاز است والدین انجام دهند،بالا بردن اعتماد به نفس و عزت نفس نوجوانان است.نوجوانان در این دوران با تغییرات مختلف خلقی و جسمانی روبه رو می شوند و خود این تغییرات به خاطر ناگهانی و شاید ناخوشایند بودن برای برخی،می توانند باعث آزار به نوجوان شوند و در این میان از والدین انتظار می رود که از نوجوانان حمایت کنند و باعث تقویت اعتماد به نفس آن ها به خصوص راجع به ظاهر شوند نه این که با کنایه و سرکوفت باعث آسیب های روانی شوند که بعدتر در دوران بزرگسالی خود را نشان خواهند داد.
یکی از باورهای غلطی که به خصوص راجع به نوجوانان پسر وجود دارد این است که کودک وقتی به سن نوجوانی می رسد دیگر بزرگ شده است و نیازی به محبت ندارد.باید بدانیم که افراد در همه ی سنین نیاز به محبت دارند فقط با توجه به شرایط هر دوره ی رشدی، این محبت شکل متفاوتی به خود می گیرد.قطعا نوجوانان همانند کودکی از بوسه های افراطی و خرید عروسک و بغل شدن لذت نمی برند و حتی ممکن است از والدین دوری کنند ولی والدین باید محبت خود را با توجه به شرایط نوجوان نشان دهند.البته همان طور که بی محبتی باعث آسیب می شود محبت افراطی نیز می تواند باعث آسیب به نوجوان شود پس باید والدین حواسشان باشد که حتما تعادل را رعایت بکنند.
یکی از علل شایع دعواهای میان والدین و نوجوانان،واکنش والدین به اشتباهات و کارهای نادرست نوجوانان است.احتمال اشتباه در هر سنی وجود دارد اما در دوره ی نوجوانی قطعا شکل اشتباهات با دوران کودکی متفاوت است و نیاز است که والدین واکنش متفاوتی نشان دهند.هم چنین واکنش افراطی و تند و واکنش نشان ندادن هر دو می تواند مخرب و آسیب زا باشد.
سعی کنید راجع به چالش ها و مشکلاتی که با فرزندانتان دارید شفاف و بدون کنایه با آن ها صحبت کنید.کنایه را هیچکس و در هیچ سنی دوست ندارد.
نوجوانان چه کنند؟
مشکلات و تعارضاتی که در نوجوانی و بین والدین و فرزندان پیش می آید،فقط با تلاش یک طرفه ی والدین قابل حل نیست.در این دوران و با توجه به دسترسی به انواع منابع آگاهی نیاز است که نوجوانان نیز آگاهی خود را راجع به این دوران بالا ببرند و بدانند که همانقدر که این دوران مهم و سرنوشت ساز است بسیاری از ویژگی ها مقطعی هستند و همه این دوران را طی کرده اند.همچنین خانواده مهم ترین محیطی است که آن ها در آن حضور دارند پس نیاز است که در جهت حل مشکلاتشان با والدین تلاش کنند و با آن ها حرف بزنند.اگر حتی مشکلات آن ها ریشه ای تر از این حرف هاست بهتر از یک روانشناس کمک بگیرند.مردم کوچه و محل و همسالان آن ها نمی توانند مشاوران خوبی برای آن ها باشند.البته مراجعه به روانشناس به این معنا نیست که فرزندان مشکل دارند بلکه گاهی والدین نیز تعارضاتی دارند که باید با مراجعه به روانشناس آن ها را برطرف کنند.