به نظر می رسد وضعیت خانواده در بافت فرهنگ ایرانی حالتی بین گسترده و هستهای است.زیرا با وجود آنکه در جال حاضر اغلب همسران پس از ازدواج منزلی جدا از ۲ خانواده را برای سکونت انتخاب می کنند اما پیوندی قوی با خانوادههای اصلی خود حتی پس از ازدواج دارند.به نظر میرسد در فرایند ازدواج همسران ایرانی باید از دو گذرگاه مهم عبور کنند:پیوند با همسر و پیوند با خانواده همسر. در این سری مقالات به عوامل موثر در رابطه با رسیدن به هویت زوجی و ارتباط با حانواده همسر خواهیم پرداخت.
بر اساس شکل زیر مفهوم ازدواج در جامعه ایرانی پیوند بین دو خانواده است. اما علیرغم ایجاد اتحاد بین دو خانواده اصلی همسران، زوج جوان باید بتوانند واحد خانوادگی مستقل و متمایز خود را تشکیل دهند. همانطور که در شکل مشاهده میشود زوج جوان به واسطه ازدواج یک واحد جدیدی را تشکیل میدهند که زیرمجموعه دو خانواده اصلی همسران محسوب میشود. اما با تین وجود بواسطه ایجاد مرز از دو خانواده اصلی مستقل محسوب میشود. دو خانواده اصلی همیران نیز به واسطه این ازدواج نقطه اتصالی با هم پیدا میکنند که همان زوج جوان هستند. پس از ازدواج لازم است بین زن و شوهر اتحاد ایجاد شود(اتحاد بین همسران)، هر یک از همسران مرز منعطفی با خانواده اصلی خود ایجاد نمایند(مرز منعطف)، و هر یک از همسران به خانواده طرف مقابل بپیوندد(پیوستگی).در این مقاله و مقاله های بعدی به خر یک از این سه مقوله و زیر مقوله های آنها پرداخته میشود.
اتحاد بین همسران
منظور از اتحاد آن است که همسران مثل یک تیم عمل کنند.آنچه در فرایند ازداج بین همسران اتفاق میافتد آن است که دو فردی که پیش از ازدواج منافع و مشکلات مشترکی نداشتند و مجزا از هم محسوب میشدند به مرور از نظر هیجانی به هم نزدیک شده و خود را در منافع و مشکلات یکدیگر سهیم میدانند،بنابراین هر یک از همسران دیگری را در شرایط دشوار مورد حمایت قرار میدهد.اهمسرانی که به اتحاد رسیده اند برای رابطه زناشویی و پیوند با همسرشان ارزش زیادی قایل هستند و رابطه با خانواده اصلی را بر رابطه زناشویی ارجح نمی دانند.اتحاد بین همسران شامل سه زیر مقوله است:
صمیمیت
جبهه مشترک
فقدان تبعیض در روابط سببی و نسبی
منظور از صمیمیت آن است که بین همسران احساس نزدیکی و اعتماد وجود دارد،هر یک از همسران قادر به درک احساسات و نیازهای طرف مقابل است و در جهت ارضای نیازهای همسرش میکوشد. در این حالت همسران میتوانند با همسرشان همدلی کنند حتی اگر دران موقعیت خود احساس دیگری را تجربه کنند.
ظاهرا نه تنها این مساله که مسران بتوانند احساسات یکدیگر را به رسمیت بشناسند در کیفیت روابط زوج با خانوادههای یکدیگر بسیار مهم است بلکه حمایت کردن همسران از یکدیگر در شرایط دشوار مثل بدرفتاریهای احتمالی خانواده اصلی نیز نقش مهمی دارد که تحت عنوان جبهه مشترک نامگذاری شده است. منطور از جبهه مشترک آن است که هر یک از همسران،مشکلات همسر خود را مشکلات خود فرض کند و نسبت به آن بی تفاوت نیستند حتی اگر مشکل همسر مشکل با خانواده اصلی او باشد. از طرفی افرادی که همسر خود را در جبهه مشترک با خود فرض میکنند،حافظ منافع همسر خود هستند حتی اگر از او برنجند،بنابراین هنگامی که از او ناراحت و عصبانی هم هستند در مقابل دیگران و به خصوص خانواده از او بدگویی یا گله نمیکند. از طرفی،یکی از مصداق های وجود صمیمیت بین همسران این است که آنها به یکدیگر اعتماد دارند و تمایل به در میان گذاشتن احساسات،افکار و تجارب با طرف مقابل دارند چون میدانند از همسرشان توجه،حمایت و همدلی دریافت میکنند. بنابراین بیان مشکلات به همسر به ایجاد اتحاد بین آنها کمک خواهد کرد نه اینکه باعث اختلافی جدید گردد.
یکی دیگر از زیر مقوله های اتحاد بین همسران فقدان تبعیض در روابط سببی و نسبی میباشد.به این معنی که در صورت وجود اتحاد بین زوج،هر یک اززهمسران در رابطه با همسرش و خانواده اصلی خود تعادلی ایجاد مینماید و در موقعیت های مختلف روابط نسبی و خونی را بر روابط سببی(رابطه با همسر یا خانواده همسر) ارجح نمیداند. این موضوع در گویش عامه تحت عنوان ” تعصب نداشتن همسران نسبت به خانواده اصلی“ مطرح میشود. در واقع مهم است که هر یک از همسران بتوانند بین تعلق خاطر به خانواده اصلی و همسرش تعادلی برقرار نماید.هر یک از همسران باید بتوانند در عین حفظ وفاداری و حسن نیت نسبت به خانواده اصلی خود نسبت به همسر خود احساس تعهد و مسیولیت کند و از او حمایت کند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اگر همسران بتوانند احساسات و نیازهای یکدیگر را درک کنند،مشکلات و منافع طرف مقابل را مانند مشکلات و منافع خود در نظر بگیرند و در رابطه با همسرشان و خانواده اصلیشان تعادل برقرار نمایند و نسبت به خانواده اصلی خود تعصبورزی نداشته باشند میتوان گفت که بین آنها اتحاد شمل گرفته است. قابل انتظار است که وقتی فرد همسر خود را در منارش احساس کند و معتقد باشد که همسرش حامی و در کنار اوست و در صورتیکه مشکلاتی در رابطه با خانواده همسر بروز کند همسرش خانواده اصلیش را به او ترجیح نخواهد داد،وضعیت با خانواده همسر کیفیت بهتری خواهد داشت.
نگین کاظمی-زوج درمانگر