در این نوشتار به بررسی رابطه ی بین طرداجتماعی و اعتیاد می پردازیم.
چندسالی می شود که اعتیاد تبدیل به یک معضل جهانی شده است.در سراسر دنیا پژوهش ها به دنبال آن هستند تا بتوانند رابطه ی این پدیده ی خانمان سوز را با عوامل مختلف در ابعاد مختلف پیدا کنند.عوامل مختلفی می توانند در سوق دادن یک فرد به سمت اعتیاد نقش داشته باشند.هم چنین اعتیاد تاثیرات محتلفی بر زندگی خود فرد معتاد و اطرافیانش می گذارد که خود این تاثیرات دلایلی برای ایجاد پدیده های دیگری می شوند.
یکی از عواملی که در سوق دادن افراد به سمت اعتیاد تاثیرگذار می تواند باشد و درسال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است،مفهوم طرد اجتماعی می باشد.این مفهوم که مفهوم نسبتا تازه ای می باشد،برای اولین بار در فرانسه مطرح شد.در فرانسه در دهه ی 1970 مفهوم مطرود به گروه های مختلفی از مردم اطلاق می شد که از حمایت های دولتی کنار گذاشته شده بودند.این افراد به عنوان “مشکلات/مسائل اجتماعی” برچسب خورده و شامل کسانی می شدند که مورد حمایت بیمه اجنماعی نبوده و به ویژه افراد جوان،مسن،ناتوان جسمی و افراد تک والد را در برمی گرفتند.بعد از بحران اقتصادی دهه 80 و قانون همکاری ملی از مفهوم طرد اجتماعی به صورتی وسیع تر استفاده شد و این اصطلاح برای کارگران جوان و پیرفاقد مهارت که براثر شوک های نفتی و صنعتی شدن بیکار شده بودند،به کار رفت.
مفهوم طرد اجتماعی پدیده ای چندبعدی است که جنبه های اقتصادی،اجتماعی و سیاسی را در برمی گیرد.این ابعاد با هم در تعامل هستند.طرد اجتماعی در یک معنای عام و کلی به معنای محروم شدن از مشارکت در نهادهای اجتماعی و نقض حقوق انسانی و مدنی تعریف شده است و به تعریفی دیگر به معنای فرایند جدایی از بازارکار،اجتماعات و سازمان های اجتماعی است.درواقع طی فرایند طرد اجتماعی ،روابط بین افراد و جامعه ای که در آن زندگی می کنند سست می شود و در نتیجه فرد در معرض انواع مخاطرات اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی قرار می گیرد.فعالیت افراد در عرصه های اجتماعی منوط به پذیرش آن ها از سوی سایرافراد و گروه های اجتماعی است،این طرد شدگی خود می تواند زمینه ای را برای بزهکاری این افراد فراهم کند.در بعضی مواقع طرد از سوی خانواده صورت می گیرد.پدرومادر دارای حضور فیزیکی هستند،اما حضور وجودی و معنوی آنان برای فرزندان محسوس نیست.در چنین وضعیتی فرزندان به حال خود رها شده،ارتباط آنان با افراد مختلف بدون هیچ نظارت،ضابطه و قانون خاصی در خانواده صورت می گیرد.فرزندان پناهگاه اصلی خود را از دست داده و هیچ هدایت کننده ای در جریان زندگی ندارند.از سوی دیگر چگونگی برخورد دوستان،افراد فامیل و همسایگان با فرد بزهکار،در نوع نگاه متقابل وی به دیگران تاثیر به سزایی دارد.اگر این برخوردها،قهرآمیز و صورت طرد فرد از محیط اجتماعی باشد،جدایی وی از جامعه سرعت بیشتری می یابد.علاوه براین،افرادی که دارای منزلت و پایگاه اجتماعی پایینی هستند و یا از نقص عضو،بیماری جسمی،روحی و مشاغل پایین خود و یا والدین شان رنج می برند،نیزاز سوی افراد جامعه مورد بی مهری قرار گرفته و ناخواسته طرد می شوند.این گونه افراد برای جبران این نوع کمبودها و شاید هم برای رهایی از اینگونه بی مهری ها و معضلات،دست به ارتکاب جرائم و انواع انحرافات اجتماعی می زنند.
اعتیاد بلای اجتماعی می باشد که عوامل مختلفی در ایجاد آن نقش دارند.این عوامل می توانند ژنتیکی،خانوادگی،فردی و اجتماعی باشند.یکی از مهم ترین دسته بندی این دلایل،دلایل اجتماعی می باشند.افرادی که به سمت اعتیاد رفته اند معمولا در اجتماع با مشکلاتی روبه رو شده بودند.برخی از آن ها کسانی بودند که اعتماد به نفس و عزت نفس پایینی داشته اند.برخی به خاطر نقص ظاهری،جایگاه اجتماعی و یا اقتصادی پایین در جامعه مورد تمسخر قرار گرفته اند.خیلی از آن ها علاوه بر روبه روشدن با این مشکلات در جامعه، در خانه و میان جمع خانواده نیز با مشکلات فراوانی روبه رو شده اند.مجموع این عوامل باعث طردشدگی اجتماعی این افراد می شود.طردشدگی اجتماعی هم می تواند به عنوان یک علت و هم به عنوان پیامد اعتیاد عمل کند.افراد معتاد معمولا از سوی خانواده و جامعه پذیرفته نیستند و در نتیجه بیشتر از جامعه دور می شوند و به هرمیزان که از جامعه و خانواده دور می شوند،برای جبران نقص های خود و به نوعی انتقام گرفتن از بقیه بیشتر به سمت اعتیاد پیش می روند.
در نتیجه طبق تحقیقات مختلفی که صورت گرفته است بین طرداجتماعی و اعتیاد همبستگی وجود دارد.دولتمردان،خانواده ها و افراد جامعه باید با اقشاری که در خطر هستند مثل اقلیت ها،طبقات پایین فرهنگی و اقتصادی و … به نوعی رفتار کنند که آن ها از جامعه جدا نشوند.این طرد شدگی نه تنها به ضرر خود فرد بلکه به ضرر کل جامعه خواهد بود.