فهرست مطالب
چگونه می توانیم زندگی را مدیریت کنیم؟چطور در زندگی فردی موفق شویم؟چطور می توانیم در زندگی تعادل برقرار کنیم؟مدیریت زندگی و موفقیت چه ارتباطی با هم دارند ؟در جوامع امروز مدیریت زندگی یکی از آرزوهای انسان به شمار می رود.هر آدمی به دنبال این است که زندگی اش را به بهترین شکل مدیریت کند.چطور می توانیم هم به موفقیت های فردی برسیم و خانواده تشکیل دهیم؟ چگونه می توانیم هم زیاد کار کنیم و هم به سلامتی مان اهمیت دهیم؟درواقع شاید سوال اساسی تر این باشد که از چه راهی می توان بین همه ی ابعاد زندگی تعادل برقرار کرد و هم بتوان به موفقیت دست یافت؟ ؟این ها سوال هایی است که برای خیلی از ما ممکن است پیش آمده باشد یا در آینده پیش بیاید.مدیریت زندگی یکی از مهم ترین چالش هایی است که در طی سال ها افراد مختلف به دنبال یافتن راه حل هایی برای حل آن هستند.در این مقاله می خواهیم مبحث مدیریت و تعادل در زندگی را از نگاه نظریه ای به نام “نظریه ی چهار شعله” بررسی کنیم.
Four Burners Theory
نظریه چهار شعله یا Four Burners Theory نظر نسبتا جدیدی می باشد که راجع به تعادل کار-زندگی و موفقیت صحبت می کند.
برای فهم بهتر این نگاه اجاق گازی را تصور کنید که چهار شعله روی آن وجود دارد.زندگی شما به چهارقسمت تقسیم می شود و هر شعله نماد موضوعی در یک چهارم زندگی شما می باشد.
1.اولین شعله نمایانگر خانواده ی شما است.
2.دومین شعله دوستان شما می باشد.
3.سومین شعله سلامتی شما است.
4.چهارمین و اخرین شعله شغل شما می باشد.
نظریه ی چهارشعله بیان می کند که” برای موفق شدن باید یکی از چهارشعله را خاموش کرد وبرای واقعا موفق شدن باید دو شعله را خاموش کرد”.بسیاری از ما در مواجهه با این نظر این سوال به ذهنمان می رسد که چگونه می توان هم موفق شد و هم چهارشعله روشن بمانند؟شاید بتوانیم دوتا از شعله ها را با هم ترکیب کنیم،مثلا خانواده و دوستان را در یک دسته بندی و شغل و سلامتی را در یک دسته بندی دیگر قرار دهیم؟به طور مثال ما در محل کار خود به خاطر نامناسب بودن میزکار مشکل کمر درد داریم.حال می توانیم با خرید یک میزمناسب مشکل خود را حل کنیم!حل این مسئله به این صورت مانند این است که به خاطر نبستن کمربند ایمنی ماشین فکر کنیم که شورشی هستیم.
خیلی زود همه ی ما متوجه می شویم که توجیهاتی که می آوریم به خاطر این است که نمی خواهیم با مشکل واقعی روبه رو شویم:
زندگی پر از سبک-سنگین کردن ها است.این به چه معنا می باشد؟یعنی اگر می خواهیم که مثلا در کار و ازدواج خود موفق باشیم محبور هستیم که وقت کمتری برای دوستان و سلامتی خود بگذاریم.اگر می خواهیم یک طرف وزنه سنگین باشد طرف دیگر باید سبک باشد و نمی تواند به اندازه ی طرف دیگر آن را سنگین کرد.یا اگر می خواهیم والد موفق و سالمی باشیم بهای کمتری باید برای شغل خود بپردازیم.البته این امکان نیز وجود دارد که هرکس می تواندوقت خود را بین هر چهارشعله به طور مساوی تقسیم کند اما این حقیقت نیز غیرقابل انکار است که در این صورت ما در هرچهارزمینه در حد متوسطی باقی می مانیم و نمی توانیم از تمام پتانسیل خود استفاده کنیم.در اصل ما مجبور به انتخاب هستیم.این که آیا می خواهیم یک زندگی غیرمتعادل ولی بسیار موفق در یک زمینه ی مشخص داشته باشیم یا یک زندگی متعادل داشته باشیم بدون آن که تمام پتاسیل خود را در زمینه ی خاصی خرج کینم؟
سوالی که الان پیش می آید این است که چگونه می توان این همه مسئله و درواقع چهارشعله را در زندگی مدیریت کرد؟
راه حل اول-برون سپاری شعله ها
ما همیشه جنبه های کوچک زندگی را برون سپاری می کنیم!این جمله به این معنی می باشد که از منابع بیرونی برای کمک به زندگی ومدیریت آن کمک می گیریم.مثلا با خرید غذای فست فود،آشپزی نمی کنیم.لباس هایمان را به خشک شویی می فرستیم.بجای این که خودمان ماشینمان را تعمیر کنیم از تعمیرکار کمک می گیریم.با انجام این کارها درواقع ما وقت ذخیره می کنیم و این وقت ذخیره شده را در جای دیگر خرج می کنیم.درواقع ما در شعله های زندگی می توانیم وقت ذخیره کنیم و انتخاب کنیم که در کدام شعله بیشتر خرج کنیم.مثلا سپردن کودکان به مهد کودک یا استفاده از تعمیرکار برای درست کردن ماشینمان باعث می شود وقت بیشتری داشته باشیم تا برای شغلمان خرجش کنیم.در زمینه ی شغلی نیز ماجرا به همین شکل است.شغل معمولا یکی از گرم ترین شعله های زندگی هرکس می باشد و آخرین شعله ای است که خاموش می شود.صاحبان سرمایه و تجارت برای ذخیره ی وقت نیز دست به برون سپاری می زنند!این برون سپاری درواقع همان استخدام کارمندان می باشد.مثال دیگه در این زمینه والدگری می باشد.والدین بسیاری با استخدام پرستار بچه یا سپردن بچه هایشان به مهد کودک ،گزینه ی برون سپاری را انتخاب می کنند و درواقع سعی می کنند که درحالی که سرکار هستند این شعله ی زندگی هم چنان روشن بماند.
این انتخاب مزایا و معایبی نیز دارد.از مزایای آن این است که افراد بدون آن که وقت خود را صرف شعله ی خاصی بکنند،شعله هم چنان روشن می ماند ولی از معایب آن نیز همین نگذاشتن وقت برای روشن نگه داشتن شعله است.برای مثال والدینی که در کنار فرزندان خود نیستند ممکن است در خیلی از مسایل تریبتی دچار مشکل شوند.
راه حل دوم-پذیرفتن محدودیت ها
همه ی ما خیلی اوقات آرزو کردیم که کاش وقت بیشتری داشتیم تا می توانستیم در زمینه های مختلف خرج کنیم ولی یکی از راه حل های مدیریت زندگی کنار گذاشتن این ای کاش ها و قبول محدودیت ها می باشد.محدودیت های بسیاری را تصور کنید.چگونه می توان در این محدودیت ها بیشترین کارایی را داشت؟
به مثال های زیر دقت کنید:
فرض کنید فقط از ساعت 10 صبح تا 8 شب کار می کنید،چگونه می توان بیشترین حد پول را در آورد؟
فرض کنید می توانید فقط سه ساعت در هفته ورزش کنید،چگونه می توان به بهترین وضعیت جسمانی رسید؟
پرسیدن این سوالات باعث می شود بجای این که همیشه نگران این محدودیت ها باشیم و استرس داشته باشیم که نمی توانیم و محدود هستیم،به بیشترین خروجی که می توانیم از محدودیت ها داشته باشیم فکر کنیم.
این راه حل نیز معایب و مزایای خاص خود را دارد.پذیرش محدودیت ها کاری نیست که همه بتوانند راحت انجام دهند و به نوعی همه ی ما می خواهیم از دست محدودیت هایمان فرار کنیم اما باید این حقیقت را قبول کنیم که فرار از محدویت باعث از بین رفتن آن ها نمی شود.پس خیلی بهتر است آن را قبول کنیم و به دنبال مدیریتشان باشیم تا بتوانیم عملکرد خود را بهبود ببخشیم.
راه حل سوم-قبول کردن فصل های زندگی
راه حل سوم برای مدیریت چهارشعله ی زندگی،تقسیم بندی زندگی به فصول مختلف می باشد.درواقع بجای این که همیشه روی یک شعله ی خاص تمرکز کنیم،زندگی را به فصل های مختلف تقسیم بندی می کنیم و در هرفصل روی شعله ی خاصی تمرکز می کنیم.
اهمیت هرشعله در طول زندگی فرق خواهد کرد.در اوایل جوانی وقتی هنوز افراد ازدواج نکرده اند و یا بچه ندارند راحت تر می توانند باشگاه بروند،با دوستان خود رفت وآمد داشته باشند و یا روی موفقیت کاری خود تمرکز کنند.در سال های بعدی وقتی فرد خانواده تشکیل می دهد باید تمرکز خود را بیشتر روی شعله ای بگذارد که اهمیت بیشتری دارد.
لازم نیست که بی خیال آرزوها و اهدافمان شویم فقط باید بدانیم که نمی توان هر چهار شعله را همزمان با قدرت روشن نگه داشت یا حداقل انجام این کار فشار روانی و استرس بسیاری را به ما وارد می کند.شاید لازم باشد که در هر فصل زندگی یک شعله را رها کنیم و در فصول بعدی به آن بپردازیم.
نظریه ی چهارشعله مارا با این واقعیت که در زندگی محدودیت و چالش های بسیاری داریم و برای مدیریت آن ها مجبور هستیم که دست به انتخاب بزنیم روبه رو می کند ولی باید حواسمان باشد که هر انتخابی بهایی دارد.
این مقاله برگرفته از نوشته ی جیمز کلیر با عنوان Finding Work-Life Balance with Four Burners Theory می باشد.