رهایی از زندان ذهن
قدرت تفکر موهبتی ذاتی است که در میان موجودات تنها به انسان اختصاص دارد. در واقع اندیشیدن کار ذهن است و ذهن انسان به طور بیوقفه در حال تولید فکر است. سازگاری و بقای انسان در گرو همین توانایی است و اگر قدرت اندیشیدن از انسان گرفته شود چیزی از او باقی نخواهد ماند.
افکار انسان میتوانند معنادار باشند یا بیمعنا، مفید باشند یا مضر، آرامشدهنده باشند یا اضطراب آور، اما چیزی که میان آنها مشترک میباشد، این است که هیچیک از آنها دارای واقعیت بیرونی نیستند و تنها به مدت یک دقیقه و آن هم فقط در سیناپس های مغزی وجود دارند. با این وجود، گاهی برخی افکار که شاید از یک فیلم تخیلی هم احمقانه تر باشند، چنان مانند یک زنجیر بر ذهنمان بسته میشوند که ما را به فرط استیصال میکشانند. دلیل این امر این است که ما ناخودآگاه داشتن یک فکر را مساوی با عملی شدن آن می پنداریم و این باور موجب بروز احساساتی نظیر اضطراب، خشم، یاس و… در ما می شود.
اما برای اینکه بتوانیم از این افکار آزار دهنده خلاص شویم و مفیدترین استفاده را از ذهنمان داشته باشیم بهتر است در ابتدا با ذهن و انواع مختلف افکارمان آشنا شویم. ماتیو مک کی و کاترین سوتکر در کتاب مشهور رهایی از زندان ذهن، افکار انسان را به پنج دستهی عمده تقسیم میکنند:
1) مشاهدهی زمان حال
2) خاطرات گذشته
3) قضاوت در مورد خوبی و بدی امور
4)افکار داستانگونه که برای تبیین چرایی اتفاقات در ذهنمان می سازیم
5)افکار آیندهنگرانه
هرچه شما حضور ذهن بیشتری داشته باشید و در زمانهایی که کار فکری انجام نمیدهید تمرکزتان بر مشاهدهی زمان حال باشد، حالات خلقی بهتر و در کل زندگی آرامتری خواهید داشت. تمرین تمرکز بر فرآیند تنفس، ورزش منظم، مراقبه، ذهنآگاهی و تکنیک های دیگری وجود دارند که این امر را برای شما تسهیل میکنند.