فهرست مطالب
هویت چیست و چگونه شکل میگیرد؟
نوجوانی، یکی از مهمترین برهههای زندگی هر انسانی میباشد. در واقع، در این دوره اساسیترین تغییرات زندگی اتفاق میافتند و فرد آمادهی ورود به دنیای بزرگسالی میشود. یکی از مباحث مهم این دوره، شکلگیری هویت میباشد. در واقع، در این دوره که پلی میان دورهی کودکی و بزرگسالی فرد است، هویت او شکل گرفته و آمادهی ورود به دوره بزرگسالی میشود. هویت به مجموعه نگرشها، ویژگیها و روحیات فرد و آنچه وی را از دیگران متمایز میکند، گفته میشود. جیمز مارسیا، هویت را نوعی سازمان درونی، خودجوش و پویا میداند که از توانایی، باورها و تجارب فرد نشات میگیرد. فرد زمانی میتواند هویت تثبیتشده از خود نشان دهد که میان محدودیتهای جامعه و تصوری که از خودش دارد هماهنگی ایجاد کند. اریکسون روانشناس مشهور، رسیدن به یک هویت کموبیش پایدار از میان آشفتگی، ابهام و سردرگمی از نقش خود را مهمترین تکلیف پیش روی یک نوجوان میداند. از نگاه روانشناسی، تغییر و تحولات این دوره به سه مرحله تقسیم میشود:
مرحله اول: فاصله گرفتن (۱۲-۱۴ سالگی)
بروز رشد جسمانی و اولین نشانههای بلوغ، با نوعی تمایل طبیعی برای فاصله گرفتن کودک از بزرگسالان، بهخصوص والدین همراه است. این تمایل میتواند در بستن در اتاق یا حمام توسط کودک و یا محرمانه جلوه دادن تغییرات بدن، مشاهده شود. اینگونه رفتارهای محرمانه و اختصاصی، نقش روانی-اجتماعی مهمی در پایان دادن به وابستگیهای کودکانه قبلی به والدین و سایر بزرگسالان ایفا میکند. با افزایش این فاصله، کودک میتواند با دوستان نزدیک خود، رازهایی را مطرح کند و ارتباطهای ویژهی دوره نوجوانی را که با گروههای همسالان است، شکل دهد.
مرحله دوم: جدایی تدارکاتی (۱۵-۱۷ سالگی)
این مرحله که هسته اصلی نوجوانی و مشکلات آن است، با رشد بیشتر بدنی و جنسی همراه میباشد. رشد مغز و تواناییهای شناختی نوجوان با درونی شدن حیات عاطفی و ارتباط عمیقتر با گروه همسالان، جدایی بیشتر باورها و ارزشهای او از والدین و بزرگسالان را به همراه دارد. معمولاً این جدایی یک جدایی روحی، فکری، ارزشی و رفتاری است و کمکم زمینههای ذهنی استقلال را برای او فراهم میآورد. در همین مرحله، پاسخگویی به سؤال اساسی “من کیستم؟” به تدریج در ذهن نوجوان شکل میگیرد.
مرحله سوم: ورود مجدد به مناسبات اجتماعی (۱۸-۲۰ سالگی)
اگر رشد نوجوان در مراحل قبل به گونهای نسبتاً بهنجار صورت گرفته باشد، در مرحله آخر، نوجوان بهتدریج به صورت یک فرد مستقل در مناسبات خانوادگی، آموزشی، شغلی، اجتماعی و فرهنگی ظاهر میشود.
انواع شکلگیری هویت در نوجوانان
با توجه به تعداد حوزههایی که فرد درصدد پاسخگویی به سوالاتش است، هویتهای متنوعی مانند هویت فردی، هویت اجتماعی، هویت جنسی و … شکل میگیرد.
- هویت فردی: شامل خصوصیات، توانمندیها و صفات مثبت و منفی فرد.
- هویت خانوادگی: جایگاه فرد در خانواده و کیفیت ارتباط او با سایر اعضای خانواده.
- هویت فرهنگی: احساس تعلق به یک گروه با ارزشهای خاص.
رشد هویت
پدیدهی نوجوانی، با این پرسش اساسی همراه است که نوجوان از خود می پرسد “من کیستم؟”. به این پرسش که تا چند سال ادامه خواهد یافت «جستجوی هویت» میگویند. نوجوانی که با این پرسش اساسی روبهروست، میداند که بهزودی باید مسئولیت زندگی خویش را شخصاً برعهده گیرد و از خود میپرسد: “چگونه باید زندگی کنم؟”، “چه حرفهای را باید انتخاب کنم؟”، “در ارتباط با جنس مخالف و زندگی خانوادگی آتی چه خواهم کرد؟”، “با کدام باورها و ارزشها باید زندگی کنم؟”.
پاسخ به این پرسشها آسان نیست و معمولاً با مقداری نگرانی و اضطراب نیز همراه است. شاید بتوان گفت که اضطراب والدین نیز کمتر از خود نوجوانان نیست. نوجوانان سعی دارند در مسیر مستقل شدن حرکت کنند و والدین از این مستقل شدن و خطرات این مسیر واهمه دارند.
رشد هویت از نگاه روانشناسان
اریکسون اولین کسی بود که هویت را به عنوان دستاورد مهم دورهی نوجوانی تشخیص داد. تشکیل هویت، عبارت است از مشخص کردن اینکه چه کسی هستید، برای چه چیزی ارزش قائلاید و چه مسیری را میخواهید در زندگی دنبال کنید. اریکسون، مراحل رشد انسان را به هشت مرحله تقسیم کرد و دوران نوجوانی و بلوغ را پنجمین مرحله از مراحل هشتگانهی رشد قرار داد. بحران این مرحله، بیدارشدن احساسهایی از هویت در مقابل گمگشتگی نقش است. بیرون آمدن از دوره نوجوانی با درک و شکل گیری هویت، مستلزم آن است که خودپنداره به دو طریق تکامل یابد: اول، شخص باید خودپندارههایی را که در طول چهار مرحلهی روانی پیشین شکل گرفته است، تحکیم بخشد،. دوم، خود این خودپندارهی منسجم، بایستی با تصوری که دیگران از او دارند یکی باشد. تنها به این صورت درکی کامل از هویت میتواند شکل میگیرد.
جیمز مارسیا یکی دیگر از نظریهپردازان معروف مبحث هویت میباشد و در همین راستا چهار نوع هویت را معرفی میکند:
۱. هویت کسبشده: یعنی فرد توانسته با موفقیت بحران هویت را پشت سر بگذارد و در اواخر نوجوانی به اهداف و الزامات معینی خود را متعهد کند. این افراد معمولاً از سلامت روانی بهتری برخوردارند و انعطافپذیری، اعتمادبهنفس و فعالیت مناسبتری دارند. ۲. هویت پیشرس: افراد دارای هویت پیشرس، بدون تجربهی مناسب بحران و سردرگمی، از ابتدای نوجوانی تحت القائات شدید خانواده یا محیط، آداب و مرسوماتی را درونیسازی میکنند. در واقع، آنها نسبت به مواردی خود را متعهد میکنند که پیشتر به ایشان تحمیل شده است. انضباط، پذیرفتن اقتدار دیگران و انعطافناپذیری از ویژگیهای این افراد است. ۳. هویت خویشتنیاب: این افراد کسانی هستند که نتوانستهاند به خود، هویت مشخصی ببخشند و در سالهای متمادی بعد از بلوغ، همچنان در تشویش، اضطراب و سردرگمی سیر میکنند. این افراد معمولاً پرحرف و رقابتطلب هستند. همچنین این افراد بیش از دیگران احتمال دارد به سمت مطالعهی پراکنده و کنجکاوی در اعتقادات مختلف کشیده شوند. ۴. ابهام هویت: این گروه هیچ بحرانی را تجربه و یا سپری نکرده و در عین حال به اهداف خاصی هم احساس تعهد نمیکنند و روی هم رفته افرادی بیخیال، سطحی و ناخرسند و تنها هستند. در مورد افراد با ابهام در هویت، مشکلی که وجود دارد این است که به دلیل انزوا و بیخیالی، جامعه معمولاً آنها را جزو افراد برخوردار از سلامت روان تلقی میکنند اما این افراد بیش از دیگران در معرض افسردگی و تحمل شکستهای متعدد هستند.عوامل موثر بر شکلگیری هویت نوجوانان
عوامل شناختی
تواناییهای ذهنی فرد و قدرت تفکر او میتوانند بر شکلگیری هویت او تاثیرگذار باشند. در حقیقت تواناییهای بالاتر شناختی مسیر دستیابی به هویت را تسهیل میکنند.
ترتیب تولد و فاصله سنی فرزندان در خانواده
ترتیب تولد بر رشد هویت موثر است. فاصلهی سنی کودکان نیز موجب میشود که نه تنها برخورد والدین با آنها متفاوت باشد، بلکه این امر رابطه فرزندان با یکدیگر را نیز تحتتاثیر قرار میدهد. برای مثال، فرزند کوچک خانواده، بهخصوص وقتی که فاصلهی سنی زیادی با بقیه فرزندان خانواده دارد، برای آنکه به استقلال بیشتری برسد نقشهایی ایفا میکند که متفاوت از برادر و خواهر بزرگتر از اوست. فرزند اول نیز موضوع آزمایش تربیتی والدین جوان و بیتجربه است که به شدت به وی توجه میکنند. این امر ممکن است باعث خلقیات رهبری و احساس مسئولیت در وی بشود. همچنین، معمولاً گفته میشود نقش فرزند وسط خیلی برایش روشن نیست. نیز فرزندان کوچکتر معمولاً آزادی بیشتری را تجربه میکنند و والدین هم تجربهی بهتری برای پرورش آنان دارند. در عین حال، نباید فراموش کرد که ترتیب تولد و فاصلهی سنی بچهها، بر حسب اینکه در چه خانواده و فرهنگی تربیت شوند، با تفاوتهای زیادی در تاثیرگذاری بر هویت آنان همراه خواهد بود.
عوامل اقتصادی
تحقیقات نشان دادهاند که فقر میتواند تاثیر منفی بر روند شکلگیری هویت نوجوان داشته باشد.
عوامل اجتماعی و فرهنگی
عوامل فرهنگی، اجتماعی و تاریخی نیز بر چگونگی شکلگیری هویت نوجوانان تاثیر زیادی دارند. نوجوانان متعلق به فرهنگهای قدیمی یا نقاط دورافتاده، تحتتأثیر زمینهی اجتماعی و فرهنگی، هویت متناسب با شرایط محیط زندگی خود را کسب میکنند.
تفاوتهای جنسیتی
هر جامعه و فرهنگی از دختران و پسرانش انتظارات متفاوتی دارد. هر دختر یا پسری با توجه به انتظاری که جامعه از او دارد هویتش را شکل میدهد.
گروه همسالان
در دورهی نوجوانی گروه همسالان یکی از تاثیرگذارترین عوامل در رفتار و شکلگیری هویت افراد است. در این دوره، پای عضویت در گروههای مختلف به میان میآید و افراد از گروههایی که عضو آن میشوند، تاثیر میپذیرند.
شخصیت نوجوان
جز عوامل بیرونی تاثیرگذار بر نوجوان، شخصیت نوجوان نیز میتواند بر مسیر شکلگیری هویت آنان تاثیر بگذارد. در واقع، شخصیت آنان میتواند این مسیر را آسان یا سخت کند.
والدین
والدین، یکی از مهمترین نقشها را در شکلگیری هویت نوجوانان دارند. اغلب نوجوانان در هر فرهنگ و طبقهی اقتصادی، در یک خانواده زندگی میکنند. این که خود والد هویتش را درست کسب کرده یا جزو افراد سردرگم است، سبک دلبستگیای که دارد و اختلالهایی که ممکن است از آن رنج ببرند، همه و همه بر شکلگیری هویت نوجوانان تاثیر میگذارد. افرادی که سبک دلبستگی ناایمن دارند، معمولاً سعی میکنند نوجوان را چسبنده به خود نگه دارند. همچنین، افرادی که اختلالات اضطرابی، وسواس و وابستگی دارند معمولاً از بزرگشدن فرزندانشان هراسان هستند و سعی میکنند که او را ناخواسته دچار ذوبشدگی بکنند؛ یعنی فرد به غیر از پدر و مادر هویت مستقلی نداشته باشد. شکلگیری هویت در نوجوانان با این که خود والدین چه هویتی دارند، ارتباط بسیار زیادی دارد. سلامت پدر و مادر تاثیر بسزایی در هویتیابی فرزندشان دارد. در واقع، آنها هم میتوانند تسهیلگر مسیر هویتیابی باشند هم مخرب آن.
مدرسه
مدرسه نیز یکی از عوامل موثر بر نحوهی شکلگیری هویت است. موفقیت تحصیلی در طول سالهای مدرسه و قبول شدن نوجوانان در دانشگاه، راههای زندگی آیندهی آنان را هموارتر میسازد و از نظر هویت حرفهای نیز اطمینان بیشتری برای او ایجاد میکند. همچنین، تحصیلات مدرسهای و دانشگاه معمولاً اطلاعاتی را در اختیار نوجوانان قرار میدهد که برای شکلگیری هویت آنان مفید است. الگوبرداری از سایر دانشآموزان و دانشجویان نیز تا اندازهای در رشد هویت نوجوان موثر است.
مشکلات ناشی از ناتوانی در هویتیابی
نوجوانانی که در کسب هویت سالم به گونهای دچار انحراف و اختلال گردیدهاند، ممکن است دچار یکی از مشکلات و انحرافات زیر گردند:
- از خودبیگانگی: بیگانگی به معنی رد و انکار عمیق ارزشهای اجتماعی و دوری و جدایی از دیگران که از حد بدبینیهای نوجوان معمولی بسیار فراتر میرود.
- اعتیاد به مواد مخدر: نوجوانانی که هنوز هویت خود را کسب نکردهاند، ممکن است برای فرار از تعارضهای روانی به مواد مخدر روی آورند. برخی از علل روی آوردن نوجوانان به مواد مخدر عبارت است از: در دسترس بودن مواد مخدر، فشار دوستان و همسالان، طغیان علیه والدین، گریز از ناملایمات زندگی، آشفتگی عاطفی، احساس بیگانگی و طردشدگی.
- بزهکاری: بزهکار به جوانی گفته میشود که بین ۱۶ تا ۱۸ سال سن دارد و رفتارش به نحوی است که از طریق قانونی قابل مجازات است. بعضی از اعمال بزهکارانه مانند دزدی، حمله شدید، تجاوز، آدمکشی یا استفاده از مواد مخدر در صورتی که از سوی بزرگسالان صورت گیرد، جرم تلقی میشود. سایر موارد خلافهای خاص نوجوانی محسوب میشود. این اعمال شامل نقض مقررات رفتوآمد در اماکن یا اوقات خاص، فرار از مدرسه، فرار و مصرف الکل پیش از سن قانونی میشود.
- واکنشهای اضطراب: ناتوانی در کسب هویت میتواند باعث بروز اضطراب در نوجوان گردد.
- افسردگی نوجوانان: بسیاری از نوجوانان افسردگی خود رابه صورت خستگی و بیقراری و تظاهر به بیماری نشان میدهند و درحالت افراطی به صورت فعالیتهای جنسی، پرخاشگری و نیز رفتار بزهکارانه بروز میکنند.
- خودکشی: خودکشی نوجوان به معنای آن است که برای او زندگی، مشکلتر از مرگ جلوه کرده است. درصد قابل توجهی از نوجوانانی که به مراکز درمانی ارجاع میشوند کسانی هستند که یا دست به خودکشی زده، یا نقشهی خودکشی در سر داشتهاند. این افراد عموماً در فاصلهی سنی ۱۵-۲۵ سالگی هستند. تعداد دخترانی که دست به این کار میزنند بیش از پسران است، هر چند که خودکشی پسران بیشتر به نتیجه میرسد و دختران غالباً طوری خودکشی میکنند که امکان نجاتشان بیشتر است. آشکارترین دلیل خودکشی نوجوان، احساسات منفی، ناامیدی و از دست دادن کنترل خود است.
چه عواملی در رویارویی نوجوانان و حل موفقیتآمیز بحران هویتشان موثر است؟
- خودآگاهی نوجوانان
- یادگیری مهارت تصمیمگیری
- تربیت والدین
نقش والدین در هویتیابی نوجوان چیست؟
- والدین اگر احساس میکنند که نوجوانشان در مسیر پیدا کردن هویت دچار سردرگمی شده بهتر است به او برای شناسایی بهتر خود کمک کنند.
- اگر والدین خود نیز دارای مشکل بحران هویت باشند بهتر است از روانشناس متخصص کمک بگیرند.
- خیلی اوقات ممکن است ارزشهایی که نوجوان برای خود تعیین میکند با ارزشهای خانوادگی در تضاد باشد. در این موقعیت تنبیه بیشتر باعث دور شدن نوجوان از محیط خانواده میشود. بهتر است والدین ابتدا حرف نوجوانشان را بشنوند و ارزشهای او را درک کنند سپس با او راجع به ارزشهایش صحبت کنند.