فهرست مطالب
روانشناسی برای عشق یک طرفه چه توصیههایی دارد؟ روانشناسی عشق یک طرفه را چه اندازه واقعی و چقدر سالم میداند؟ این نوع عشقورزی تا چه اندازه میتواند آسیبزننده باشد؟ آیا میتوانیم امید داشته باشیم که عشق یکطرفه به دوطرفه تبدیل شود؟
در این مقاله همراه ما باشید تا به صورت خلاصه، پیرامون روانشناسی عشق یک طرفه اطلاعات بیشتری کسب کنیم.
عشق یک طرفه چیست؟
در ادبیات عمومی، عشق یک طرفه «میل و علاقه به یک فرد است در حالیکه این علاقه در طرف مقابل وجود ندارد».
روشن است در این نوع عشقورزی، ارتباط عاشقانهای وجود ندارد و موضوع عشق تنها در ذهن عاشق است. به سبب همین عدم ارتباط و ایجاد کنجکاوی، آن فرد در ذهن عاشق مدام برجستهتر و جذابتر میشود و تصویری از او در ذهن عاشق شکل میگیرد که با واقعیت ممکن است بسیار متفاوت باشد.
این نوع عشقورزی بسته به شرایط مختلف، ممکن است انواع متفاوت داشته باشد. مثلاً اینکه فرد مقابل اصلا از احساس شما مطلع نیست و شما مدام در ذهن خود آن فرد را بزرگ میکنید. یا اینکه پس از پایان رابطهای عاطفی، یکی از طرفین همچنان در آرزو و عشق دیگری روزگار سپری کند. نوع دیگر نیز میتواند رابطهای محدود باشد که در آن فرد مقابل از علاقه شما خبر دارد، اما به شما گفته که این احساس متقابل نیست. با این حال رابطه شما همچنان ادامه دارد.
علت عشق یک طرفه
- چیزی که به نظر میرسد در مورد عشقهای یک طرفه و دوست داشتنهای آتشین از این نوع وجود دارد، نوعی خلأ و احساس درون فرد است و معشوق در اینجا چندان اهمیتی ندارد. به عبارت دیگر، فردی که به موضوع عشق تبدیل شده اگر وجود خارجی نداشت، به احتمال زیاد فرد دیگری جایگزین او میشد و در واقع این خاص بودن آن فرد نیست که عشق را به وجود آورده، بلکه کمبودی درون ما است که به این سمت ما را میکشاند.
- محرومیت عاطفی: بزرگترین هشدار و چراغ خطری که میتواند بروز عشق یک طرفه را پیشبینی کند، تنهایی، ارتباط کم و سرکوب احساسات و عواطف برای مدتی نه چندان کوتاه است. این عدم ارتباط فرد را به دنیای درون ذهن میبرد و اتصال او با واقعیت را قطع میکند. در عالم ذهن معمولا با رویا و اغراق مواجهیم. این حالت احتمالا باعث میشود نسبت به اولین فردی که از نظر ظاهری یا رفتاری کمی جذاب به نظر میرسد، احساس خاصی پیدا کنیم و برای فرار از تنهایی و اندوه درون لحظه به لحظه آن احساس را در تخیلات خود پرورش دهیم. در چنین حالتی، تکتک رفتارها یا صحبتهای فرد برایمان مهم میشود و یک به یک آنها را بررسی میکنیم تا نشانهای از علاقه یا عدم علاقه آن فرد به خودمان را بیابیم، در حالیکه آن رفتارها کاملا عادی و ساده است.
- شکست و تجارب غمانگیز: شکستها و تجارب غمانگیز ممکن است امید و اعتمادبهنفس فرد را طوری نشانه بگیرد که ناخودآگاه احساس کند ایجاد رابطه با انسانها بسیار سخت و شکست بسیار محتمل است. چنین فردی از ارتباط مستقیم حذر میکند و کمکم به ارتباط خیالی و ذهنی کشیده میشود.
- افسردگی و احساس بیمعنایی: افرادی که احساس افسردگی میکنند و انگیزه و معنای خاصی برای یک زندگی شاداب ندارند، بسیار محتمل است برای فرار از این پوچی و یأس به سمت دوست داشتن یک طرفه و آتشین کشیده شوند. چون این دوست داشتن از درون و از ذهن شروع میشود و سپس بر یک فرد حمل میشود، غیرواقعی و بر اساس تصوراتی اشتباه از معشوق شکل میگیرد. بنابراین، عاشق معمولا در جذب فرد مقابل با شکست مواجه میشود و یا به دلیل ترس از دست دادن امید و انگیزهاش به رابطهای عاشقانه، موضوع را به او نمیگوید.
نشانههای عشق یک طرفه
- زمانیکه از احساس خود به صورت صریح به فرد مقابل چیزی نگفتهاید، امکان اینکه از احساس احتمالی او به خودتان آگاه شوید وجود دارد.
- اگر پس از گذشت مدت نه چندان کوتاهی ارتباط شما از حدی صمیمیتر نشد، یعنی احتمالا این احساس یک طرفه است.
- اگر این شما هستید که همیشه آغازگر ارتباط و صحبت میباشید، اگر در ارتباط خود با او، با سردی و بیحوصلگی مواجه میشوید، اگر در جواب بروز احساساتتان پاسخ مناسبی دریافت نمیکنید و…، اینها نشان میدهد که احتمالا شما درگیر احساسی یک طرفه شدید.
پیامدهای عشق یک طرفه
عشق یک طرفه با ناامیدی و درماندگی و آشفتگی همراه میشود و اضطراب بسیاری را به شما تحمیل میکند. افسردگی، بیانگیزگی و کاهش اعتمادبهنفس میتواند از پیامدهای عشق یک طرفه باشد.
رهایی یا ایجاد پیوند؟
فرد درگیر عشق یک طرفه، مهمترین چالشی که در مقابل خود میبیند این است که: این احساس را به پیوندی دوطرفه تبدیل کنم و یا از شر آن خلاص شوم؟
واقعیت اینکه تجربه نشان میدهد معمولا ایجاد پیوندی دو طرفه در این مواقع، نامحتمل و یا بسیار سخت است. چرا که اساسا این احساس با واقعیت بیرونی مطابقت زیادی ندارد و بیشتر درون ذهن فرد دارای اصالت است. بنابراین فرد باید در وهله اول تکلیفش را با خودش مشخص کند و دست به تغییراتی در سبک زندگی خود بزند. در مقاله دیگری، به اینکه در چنین شرایطی باید چه کار کرد خواهیم پرداخت.
2 دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید
با سلام من حدود ۷سال پیش یک نوجوان خوش حال و پرانرژی و هدف دار ولی بعد از اینکه ی نفرو دیدم یک یک نه صد دل عاشقش شدم و به او دل بستم و هرسال میخواستم ببینمش ولی مونده بودم چی بگم که چجوری دوسش دارم وـ.ـو الان هفت سال گذشته افسرده و شکسته شکسته شدم و بدون که حتی انتقام هم بهم دست دازه.نظرتون رو بفرمایید