فهرست مطالب
بحران هویت جنسی
“من نمی دانم کی هستم .من نمی خواهم خودم باشم . من می خواهم کس دیگری باشم.من می خواهم جنس مخالف خودم باشم”
این ها جملاتی است که گاهی، از برخی از افرادی که دارای” بحران هویت جنسی” هستند؛شنیده می شوند.
برای فهمیدن بحران هویت جنسی ابتدا باید تعریفی از “هویت جنسی” ارائه بدهیم.در یک تعریف ساده هویت جنسی، به احساس مردانگی یا زنانگی هر فرد از خودش می گویند. هویت جنسی در سنین کودکی شکل می گیرد.درواقع فرد یاد می گیرد رفتار هایی را انجام دهد که در جامعه به آن رفتار “زنانه” یا “مردانه ” گفته می شود. زمانی بحران مطرح می شود که فرد از جنسیت خود احساس رضایت نکند .درواقع در دوران بلوغ خود را نشان می دهد .دوران قبل از بلوغ دوران نهفتگی است و این بحران از دوران راهنمایی اوج می گیرد. دراین حالت فرد، شخصیتی مشخص دارد ولی معتقد است که به جنس مخالف تعلق دارد.درواقع این افراد از جنس خود همیشه رنج می برند .علاقه شدیدی به تغییر به “جنس مخالفشان” دارند.البته نباید این بحران را با دگر جنس خواهی اشتباه گرفت. اگرجنس خواهی بحران نیست ؛ بلکه یک گرایش جنسی محسوب می شود. به طور مثال فردی که آلت تناسلی مردانه و تمام خصوصیات فیزیکی یک مرد را دارد، ممکن است دائما احساس کند که او یک زن است.این فرد میل شدیدی به داشتن یک بدن زنانه دارد و ترجیح می دهد که از طرف دیگران به عنوان یک زن شناخته شود.
علایم بحران هویت جنسی
1.ناراحتی دائمی از جنسیت خود و احساس عدم تناسب با نقش جنسیتی خود.
2.تمایل به جنس مخالف بودن و پافشاری بر این که از جنس مخالف است.
این علائم بحران هویت جنسی در کودکان و بزرگسالان به شکل های متفاوتی خود را نشان می دهند.
کودکان: از اندام جنسی خود متنفر هستند. هم جنسهایشان آن ها را طرد کرده و احساس تنهایی می کنند. آن ها فکر می کنند اگر بزرگ شوند ،به جنس مخالفشان تغییر خواهند کرد و همیشه می گویند که دوست دارند جنس مخالفشان باشند.
بزرگ سالان:آن ها مثل جنس مخالفشان لباس می پوشند.احساس تنهایی می کنند.دوست دارند مثل جنس مخالف خود زندگی کنند و آرزو دارند که از شر اندام جنسی شان خلاص شوند.
به طور کلی برای این که تشخیص انجام شود، فرد باید به مدت حداقل یک سال احساس کنند که در بدن یک جنسیت اشتباه زندگی می کنند.
از مشکلات روانی شایع این بحران اضطراب و افسردگی است.افراد دارای این بحران به خاطر دیدگاه های فرهنگی ،اجتماعی ،جنبه های تعصبی،حرمت و آبرو به خود اجازه نمی دهند که برای رفع این چالش اقدامی انجام دهند. برخی والدین به خاطر ترس از زبانزد شدن درفامیل و اجتماع و سرافکندگی و ذلت ،در برابر بحران فرزندشان مقاومت می کنند و درنتیجه منجر به جدال و دعوا و در نهایت رانده شدن از محیط خانواده می شوند و هم چنین این والدین ،معمولا انتظاراتی از فرزندشان هم چون عروس یا داماد ،مادر یا پدر شدن دارند که این بحران همه ی این انتظارات را به هم می ریزد.این افراد در اجتماع رها می شوند و معمولا به سوی انزواطلبی،کناره گیری،ناامیدی،احساس پوچی و افسردگی سوق داده می شوند.درآن ها امکان خودکشی نیز وجود دارد.
به طور مثال دخترانی که بحران هویت جنسی دارند،در برابر انتقاد های پدر ومادر یا تلاش های آن ها برای متقاعد کردنشان برای پوشیدن لباس های دخترانه و انجام رفتار های دخترانه واکنش منفی شدیدی نشان می دهند و حتی ممکن است که از رفتن به مدرسه یا ظاهر شدن در جشن ها که ناگزیر به پوشیدن لباس های دخترانه هستند، امتناع کنند.این بحران،انتخاب های افراد را نیز تحت تاثیر قرار می دهد که بالطبع مشکلاتی برای خود فرد و همچنین اطرافیانش ایجاد می کند.
منابع:
1.human sexuality and its problems,John Bancuft.
2.Identity ,Gender,Sexuality By Peter Fonagy.
3.Gender identity disorder and Psycho sexual problems in children and adolescent,By Kenneth J.Zucker,Susan J.Bradley.
4.تشخیص اولیه ی اختلال هویت جنسی. دکتر حمیدرضا عطار/ دکتر مریم رسولیان