آیا شکست مقدمه پیروزی است؟ اشتباهات ما از کجا پیدا میشوند؟ چگونه میتوانیم اشتباهات خود را بپذیریم؟ چرا ما تحمل اشتباه کردن نداریم؟ و…
در این مقاله سعی داریم در مورد اشتباه کردن صحبت کنیم و باور عامی که ما را به پرهیز از انجام کارهای جدید میکشاند را به چالش بکشیم.
در این مقاله سعی داریم در مورد اشتباه کردن صحبت کنیم و باور عامی که ما را به پرهیز از انجام کارهای جدید میکشاند را به چالش بکشیم.
زندگی صحنه آزمایش و خطا است. ما نمیتوانیم بدون اینکه اشتباه کنیم چیز جدیدی یاد بگیریم. هر توانایی و دانش جدید تنها زمانی ایجاد میشود که پیش از آن بارها اشتباه کرده باشیم.
اشتباهات ما محدود به زندگی شخصی نیست. گاهی این اشتباهات در زمینه کاری و در سازمانی که در آن مشغول به کار هستیم رخ میدهد. یکی از ایراداتی که سازمانها دارند این است که معمولا جایی برای اشتباه کارکنان نمیگذارند. این کار باعث میشود ریسک پذیری افراد به شدت کاهش پیدا کند و نوآوری و تغییر در آن سازمان به صفر برسد.
بنابراین پرهیز از اشتباه کردن چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی و شغلی، ما را تبدیل به انسانهای محافظهکاری میکند که از انجام هرکار جدیدی دوری میجوییم و تنها به انجام کارهای تکراری بسنده میکنیم.
کودکان و اشتباه
اگر چند ساعت از زندگی یک کودک را در نظر بگیرید، خواهید دید او علاوه بر اینکه بسیاری از چیزها را نمیداند و یا در انجام آن اشتباه میکند، سادهترین کارهایی که بزرگترها به راحتی از پس آن برمیآیند را نیز پس از تحمل بارها شکست انجام میدهند.
برای مثال یک کودک هنگامیکه میخواهد دوچرخهسواری را بیاموزد، آنقدر اشتباه میکند و زمین میخورد که ممکن است کلافهتان کند، اما خود او همچنان به کارش ادامه میدهد تا بالاخره بتواند کارش را درست انجام دهد.
همین کودک وقتی وارد دبستان میشود به مرور این شوق و کنجکاوی را از دست خواهد داد. به راستی چرا این اتفاق میافتد؟
مدرسه و اشتباههراسی
اگر بخواهم خیلی سریع سراغ اصل مطلب بروم باید بگویم که: مدارس فرصت کشف یک چیز را به ما نمیدهند، بلکه ما را تقلید از آنچه درست است وامیدارند. ما در مدارس کودکان را به یاد گرفتن چیزهای درست تشویق میکنیم نه کشف چیزهای جدید.
در حالیکه یادگیری بدون رنج حاصل نمیشود، معلمها تلاش دارند این فرآیند را تغییر دهند و دانش آموزان را از مسیر امنی که قبلتر پیموده شده به سمت حقیقت هدایت کنند.
شاید به نظرتان برسد که خب ایراد کجاست؟ ایراد دقیقا اینجاست که این نوع مواجهه با حقیقت تنها چیزهایی را به ما یاد میدهد که دیگران هم میدانند و مجال خلاقیت و فرصتی برای نوآوری را از ما میگیرد.
هرچقدر تحمل اشتباه کردن بالا رود، معلمان نیز سود بیشتری خواهند برد. معلمها با بالا بردن آستانه تحمل خود و فهم نقاطی که ممکن است اشتباه برانگیز باشند، روش تدریس خود را اصلاح میکنند.
اگر بخواهم خیلی سریع سراغ اصل مطلب بروم باید بگویم که: مدارس فرصت کشف یک چیز را به ما نمیدهند، بلکه ما را تقلید از آنچه درست است وامیدارند. ما در مدارس کودکان را به یاد گرفتن چیزهای درست تشویق میکنیم نه کشف چیزهای جدید.
در حالیکه یادگیری بدون رنج حاصل نمیشود، معلمها تلاش دارند این فرآیند را تغییر دهند و دانش آموزان را از مسیر امنی که قبلتر پیموده شده به سمت حقیقت هدایت کنند.
شاید به نظرتان برسد که خب ایراد کجاست؟ ایراد دقیقا اینجاست که این نوع مواجهه با حقیقت تنها چیزهایی را به ما یاد میدهد که دیگران هم میدانند و مجال خلاقیت و فرصتی برای نوآوری را از ما میگیرد.
هرچقدر تحمل اشتباه کردن بالا رود، معلمان نیز سود بیشتری خواهند برد. معلمها با بالا بردن آستانه تحمل خود و فهم نقاطی که ممکن است اشتباه برانگیز باشند، روش تدریس خود را اصلاح میکنند.
اشتباه کردن و کمالگرایی
افراد کمالگرا به هیچ وجه نمیپذیرند که یک کار را اشتباه و یا بدتر از دیگران انجام دهند. آنها عزت نفس خود را به انجام کارهایشان گره میزنند و قضاوتی ارزشی پیرامون اشتباهات خود دارند. این افراد در طول زندگی اضطراب بسیاری را تحمل میکنند، چراکه اشتباهات غیرقابل جلوگیری هستند و بسیاری از چیزها نیز دست انسان نیست.
افراد کمالگرا با اشتباه کردن باید یاد بگیرند که آنها نیز انسان هستند و وقتی یک کار اشتباه انجام دادهاند، تنها یک کار اشتباه انجام دادهاند نه بیشتر!
افراد کمالگرا به هیچ وجه نمیپذیرند که یک کار را اشتباه و یا بدتر از دیگران انجام دهند. آنها عزت نفس خود را به انجام کارهایشان گره میزنند و قضاوتی ارزشی پیرامون اشتباهات خود دارند. این افراد در طول زندگی اضطراب بسیاری را تحمل میکنند، چراکه اشتباهات غیرقابل جلوگیری هستند و بسیاری از چیزها نیز دست انسان نیست.
افراد کمالگرا با اشتباه کردن باید یاد بگیرند که آنها نیز انسان هستند و وقتی یک کار اشتباه انجام دادهاند، تنها یک کار اشتباه انجام دادهاند نه بیشتر!
فواید اشتباه کردن!
بله درست میبینید. در اینجا میخواهیم برخی فوایدی که از اشتباه کردن به دست میآوریم را بازگو کنیم:
بله درست میبینید. در اینجا میخواهیم برخی فوایدی که از اشتباه کردن به دست میآوریم را بازگو کنیم:
۱: وقتی با اعتماد بالا اشتباه کنیم، سریعتر میتوانیم خطای خود را اصلاح کنیم.
۲: بازخوردی که از یک اشتباه میگیریم به ما کمک میکند تا بدانیم کجای کار را اشتباه کردیم. این تمرکز و توجه باعث میشود پاسخ و راه صحیح در ذهن نهادینه شود.
۳: شناخت خطاها و تلههایی که در انجام یک کار صورت میگیرد، یادگیری عمیقتری را موجب میشود.
۴: اشتباه کردن به ما کمک میکند جزییاتی که به نظرمان مهم نبوده را بهتر ببینیم.
۵: اشتباه کردن به ما نشان میدهد که ما انسان هستیم و اشتباه کردن امری است کاملا طبیعی. به همین دلیل میزان تحمل ما در برابر دیگران را بالا میبرد.
۶: اشتباه کردن ما را تشویق میکند که بیشتر در مورد خودمان یاد بگیریم و وقت بیشتری را برای خود صرف کنیم.
۷: نقاط قوت و ضعف ما را بهتر از پیش به ما یادآوری میکند.
۸: اشتباهات اختیار ما را به ما یادآوری میکنند و به ما نشان میدهند که در انجام یک کار دارای اختیار هستیم.