تنش بین «خود درونی» و «خود بیرونی» در زندگی مدرن چیز بسیار متداولی است. هر کدام از ما هر روز به جاهای مختلفی از قبیل دانشگاه، سر کار و… میرویم و با افراد مختلفی سر و کار داریم. در نتیجه ممکن است اقدامات و رفتارهای ما همیشه گ با ارزشهای اصلی ما همسو نباشد. با این حال، آگاهی از «خود درونی» و چگونگی ایجاد تعادل با «خود بیرونی» و تعامل با آن، پایه و اساس سلامت روانی، جسمی و معنوی است. به همین دلیل برای رسیدن به یک توازن مناسب در زندگی، این مسأله مهم را باید در نظر بگیرید.
در بسیاری از مواقع ارائه چهرهای متفاوت از خود به دیگران، به نسبت چیزی که واقعا تجربه میکنیم، مفید است. بیشتر ما با توجه موقعیتی که در آن قرار میگیریم، جوانب مثبت و منفی در به اشتراک گذاشتن احساسات واقعی خود را سبک سنگین میکنیم. در واقع خود بیرونی ما همان چیزی است که به جهانیان ارائه میدهیم و این خود، معمولاً چهرهای اصلاح شده و ایدهآل است. مثلا ما هنگام برخورد با رییس ادارهای که در آن کار میکنیم، ممکن است تظاهر بیشتری به نظم و انضباط کاری نشان دهیم و احترام زیادی به او بگذاریم، با اینکه واقعا در قلبمان علاقهای به او نداریم. با این وجود اگر این امر به یک الگوی رفتاری و عادت تبدیل شود، ممکن است احساسات واقعی شما را تحتالشعاع قرار دهد.
خود بیرونی
خود بیرونی عموماً به جنبههای مادی مربوط میشود، مانند ظاهر (مو، لباس و غیره)، و یا گروههایی که شما به آنها تعلق دارید (دانشجو، کارمند، کارگر و…) و یا شخصیتی که از خود به نمایش میگذارید. خود بیرونی شما وقت خود را در مدرسه، دانشگاه، کار و سایر حواسپرتیهای دنیای واقعی که هر روز تجربه میکنید وقف میکند. دنیای خارجی میتواند آنقدر شما را به خود مشغول کند که زمان کمی برای خود درونیتان داشته باشید. در واقع احساسات، خواستهها و زندگی شخصیتان را بسیار تحتالشعاع قرار میدهد.
خود درونی
در مقابل خود بیرونی، خود درونی به چیزهایی مربوط میشود که قابل مشاهده مستقیم توسط دیگران نیستند: احساسات، شهود، ارزشها، اعتقادات، شخصیت، افکار، هیجانات، خیالات، معنویت، تمایلات و اهداف. خود درونی قوی به معنای این است که شما با احساسات خود به خوبی کنار میآیید ، خودآگاهی بالایی دارید، نگاه مثبتی به ارزشهایتان دارید و دارای اهدافی هستید که به آنها باور دارید. همچنین خود درونی قوی، باعث میشود در برابر ناسازگاریهای دنیای بیرونی مقاومت کنید و در سختیها بتوانید آرامش خود را حفظ کنید.
تعارض میان خود درونی و خود بیرونی
مشکلات از زمانی شروع میشوند که خود درونی و خود بیرونی با هم در تعارض باشند و یا ارتباط آنها از تعادل خارج شود. در سادهترین تعریف، تعارض بین خود درونی و بیرونی به عدم تطابق باور و عمل اشاره دارد: شما یک چیز را باور دارید، اما چیز دیگری را انجام میدهید. هرچه این درگیری بیشتر باشد، تفاوت بین آنچه که خود درونی معتقد است درست است و آنچه که خود بیرونی انجام میدهد عمیقتر میشود. این درگیری در نهایت باعث ایجاد استرس میشود که میتواند به ذهن، بدن و روان آسیب برساند. غالباً این تعارضها به دلیل کم اهمیت دادن به خود درونی ایجاد میشود. در واقع وقتی فقط در تلاش هستید تا نیازهای روزانه را برطرف کنید، بدون اینکه در نظر بگیرید که آیا اعمال و رفتارهای شما مطابق با خود درونی شماست، کم کم این تعارضات پررنگ و پررنگتر میشود. این تعارضات میتوانند منجر به استرس شوند و همین امر شما را در برابر بیماریهای روانی و جسمی آسیب پذیرتر میکند. عملکرد روزانه شما نیز ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد و ضعیف شود. در واقع ممکن است خود بیرونی شما فرد موفقی به نظر بیاید، اما در داخل احساس پوچی وحشتناکی را تجربه کنید. همچنین هنگامی که این تعارضات به اوج میرسد، ممکن است فرد به راههای زود بازده روی آورد، مثلا روی آوردن به مواد مخدر یا الکل.
تشخیص تعارض
یکی از راههای تشخیص اینکه چه میزان درگیری میان خود درونی و بیرونی شما وجود دارد، شناسایی شکاف بین ارزشهای درونی و اعمال بیرونیتان است. برای این کار، سه گام زیر را میتوانید طی کنید:
۱) ارزشهایی که به آنها باور دارید را در یک کاغذ بنویسید. این ارزشها ممکن است مواردی مانند اعتقاد به صداقت، دوستی، وفاداری، کارهای خیر و غیره باشد.
۲) اکنون، لیستی از فعالیتهایی را که هر روز در رابطه با هر ارزش انجام میدهید تهیه کنید. به عنوان مثال، تماس با دوستان برای احوالپرسی و یا ملاقات آنها موید ارزش «دوستی» هستند. یا مثلا گفتن حقیقت، حتی وقتی دشوار باشد، نشان دهنده پایبندی شما به «صداقت» است.
۳) سرانجام، ارزشهایی که اقدامات کمی در حمایت از آنها داشتهاید را مشخص کنید. اینجاست که تعارضهای میان خود درونی و خود بیرونیتان را پیدا خواهید کرد. اگر برای دوستی ارزش قائل هستید اما هیچگاه از دوستانتان سراغی نمیگیرید، این نشان دهنده تعارض بین ارزشها (خود درونی) و اعمال (خود بیرونی) شماست.
تطبیق خود درونی و بیرونی
پس از شناسایی نقاط تعارض، وقت آن است که با خود درونی خود رابطه بیشتری بگیرید. لحظه به لحظه روی افکار و احساساتتان تمرکز کنید و در مواجهه با موقعیتهای مختلف، به احساسات درونی خود دقت کنید. اگر هنوز تعارضاتتان باقی است، مدنظر داشته باشید که برای رفع این تعارضات نیاز به ایجاد تغییراتی در زندگی خود دارید. شاید یک شغل جدید، تغییر رابطه یا پایان به برخی دوستیها تغییراتی مناسب باشند. فقط خود شما هستید که میدانید چه تغییرات خاصی میتواند همسویی شما را با خود درونیتان همسوتر کند. در حالی که به این فکر میکنید که چه تغییراتی را باید ایجاد کنید، ممکن است سؤالات زیر را از خود بپرسید:
بیشتر دوست دارید در زندگی چه چیزهایی را دنبال کنید؟ آیا باورهایتان، مطابق آنچه انجام می دهید است؟ آیا فکر میکنید در مورد انتخابهایتان، در پایان عمر احساس خوبی خواهید داشت؟ آیا سبک زندگی فعلی شما ارزشهایتان را زیرپا میگذارد؟
به شکافهایی که در بخش قبلی مشخص کردید بازگردید و از عمیقترین آنها شروع کنید. از خود بپرسید که برای هماهنگی خود درونی و بیرونیتان، چه تغییراتی را باید انجام دهید. به عنوان مثال، ممکن است یک نفر تغییر موقعیت شغلی یا کاهش ساعات کار برای گذراندن وقت بیشتر با خانواده را انتخاب کند. ممکن است شخص دیگری زمینه کاری خود را تغییر دهد تا با ارزشهای خود هماهنگتر شود. ممکن است در بسیاری موارد، انجام برخی تغییرات ساده کافی باشد و ممکن است در بسیاری از مواقع نیز نیاز به تغییراتی اساسی باشد. در هرحال چیزی که مهم است، این است که نگذارید شکاف میان درون و بیرونتان بیشتر شود.