فهرست مطالب
اختلال پانیک
اختلال پانیک «معادل انگلیسی: Panic disorder» همانطور که از نامش مشخص است، حملات مکرر وحشت یا اضطراب می باشد. این حملات با بعضی از نشانگان فیزیکی مانند تپش قلب، تنفس سریع، سرگیجه، تهوع، تعریق زیاد و لرزش همراه است. علاوه بر آن، ممکن است فرد به شدت احساس ترس و شخصیت زدایی داشته باشد. (حالتی که فرد احساس می کند خودش نیست و کارهای خود را از نگاه یک فرد دیگر تماشا می کند، و گویی کنترلی روی شرایط محیطی ندارد) اکثر مردم در زندگی خود، حداقل یک بار حمله پانیک را تجربه میکنند، اما اختلال پانیک زمانی تشخیص گذاری می شود که این حملات به طور دائم و غیره منتظره اتفاق افتد و تا یک ماه پس از هر بار حمله، احتمال روی دادن دوباره آن ها وجود داشته باشد. حملات پانیک برای بعضی افراد غیرقابل پیشبینی است ولی ممکن است برای دیگران با موقعیت ها یا رویدادهای خاص (مثلا سوار اتوبوس یا مترو شدن) تداعی شود. اختلال پانیک با برخی ترس و نگرانیها که در فرد ایجاد می شود مرتبط است، از جمله: ترس از اینکه مبادا حملات وحشتزدگی علت های پزشکی حاد داشته باشند (مثلا بیماری قلبی، صرع). برخی دیگر فکر می کنند که در حال از دست دادن کنترل خود بر زندگی هستند و یا ممکن است دچار جنون شوند. کسانی که از این اختلال رنج می برند در رفتار و زندگی خود تغییرات عمده ای را به وجود می آورند. مثلا، همیشه باید اطمینان حاصل کنند که محلی “امن” در دسترس است تا در صورت روی دادن حمله پانیک بتوانند به آن پناه ببرند و این موضوع باعث می شود که آنها از موقعیت های اجتماعی مختلف (تماس با دیگران) دور شوند و حتی شغل خود را ترک کنند. نگرانی درباره حملات بعدی، باعث ایجاد رفتارهای اجتنابی میشود و ترک خانه و رفتن به درون جامعه را مشکل می سازد.
نشانگان اختلال پانیک
حملات پانیک مکرر و غیرمنتظره است. حمله پانیک عبارت است از ترس یا ناراحتی شدید و ناگهانی، که در مدت چند دقیقه به اوج خود می رسد، و در طی آن حداقل چهار مورد از علائم زیر روی میدهد:
- تپش سریع و نامنظم قلب، تپش سریع قلب با صدای بلند، یا افزایش سرعت تپش قلب
- عرق کردن
- لرزیدن
- احساس تنگی نفس یا خفگی
- احساس گیر کردن چیزی در گلو
- درد یا ناراحتی در قفسه سینه
- تهوع یا درد در ناحیه شکم
- احساس سرگیجه، عدم تعادل، در حال غش کردن یا غش کردن
- احساس سرد یا گرم شدن بدن
- احساس سوزن سوزن شدن بدن یا بیحسی
- احساس عدم واقعیت یا گسسته شدن از خود
- ترس از دست دادن کنترل یا دیوانه شدن
- ترس از مرگ
سبب شناسی
عوامل زیستی
یکی از انواع نابهنجاری زیستی در این اختلال، مرتبط با ساختار و کارکرد مغز است. مطالعات با تصویربرداری (MRI) از ساختار مغز بیماران مبتلا به حمله پانیک نشان داده است که در این مبتلایان، آسیبی در لوب گیجگاهی راست وجود دارد که به ویژه بصورت آتروفی قشری بوده است. در مطالعات مختلف مشخص شده است که خطر حمله پانیک در بستگان درجه یک بیماران مبتلا، 4 تا 8 برابر بیشتر از افراد دیگر است. اختلال پانیک حدودا 2 تا 3 درصد جمعیت عمومی جوان و بزرگسال را تحت تاثیر قرار می دهد و در زنان دو برابر بیشتر از مردان اتفاق میا فتد. تا به امروز هیچ داده ای حاکی از ارتباط میان یک ناحیه کروموزومی خاص یا شکل خاصی از انتقال وراثتی با این اختلال در دست نیست. دیگر تبیین زیستی این اختلال، تنفس مکرر (Hyperventilation) است. به این صورت که تنفس بیش از حد و بیش از نیاز بدن، باعث افزایش سطح دی اکسید کربن خون شده و همین امر در عملکرد دستگاه قلبی و عروقی تغییراتی را به وجود می آورد تا کمبود اکسیژن جبران شود. نظریه آژیر خطر خفگی، میگوید که در حمله پانیک مغز یک پیام نادرست به مغز از کمبود اکسیتن میفرستد و در کسانی که آستانه تحمل پایینی دارند باعث به صدا در آمدن آژیر خطری برای احساس خفگی میشود. یک نظریه دیگر برای توضیح اختلال پانیک، به تفاوت های بیولوژیک بین کسانی که از حملات پانیک رنج می برند و آنهایی که چنین مشکلی ندارند اشاره می کند، این است که این اختلال ممکن است در اثر فعالیت بیش از حد شبکه نورآدرنالین (نوعی انتقال دهنده عصبی) به وجود بیاید. شواهد نشان می دهند که شبکه نورآدرنالین می تواند به چالشهای بیولوژیک در تولید حملات پانیک کمک کند. همچنین برخی پژوهشها نشان داده اند که نوراپی نفرین در نشانگان اختلال پانیک نقش موثر دارد.
عوامل روانشناختی
اتفاق افتادن حملات پانیک و همبودی های محرک های دیگر در محیط با این حملات، بعدها باعث می شود که همان محرک ها قابلیت فراخوانی حملات پانیک را داشته باشند. این مکانیزم که شرطی سازی کلاسیک نام دارد، با تاکید بر همبودی محرک ها، سعی در تبیین اختلال دارد (به بیان ساده تر، زمانی که فرد در محیطی دچار حمله پانیک شود، اتفاق افتادن مجدد حمله در آن محیط یا محیط های مشابه بالا خواهد رفت). در تبیین دیگری گفته شده است که این افراد دارای حساسیت بالا به اضطراب هستند و در مواجهه با یک محرک درونی یا بیرونی که ممکن است قریب الوقوع بودن حمله پانیک را نشان دهد، به شدت مضطرب می شود. به بیان دیگر، افراد با حساسیت به اضطراب، تفسیر شخصی و منحصربفردی از علائم خود دارند، که زمینه را برای شکل گیری یک حمله تمام عیار اضطرابی مهیا خواهد کرد. با در نظر گرفتن این واقعیت که افراد مبتلا به اختلال پانیک آشکارا درباره عواقب احتمالی عوارض فیزیکی مضطرب می شوند، بعضی روانشناسان معتقدند که حملات پانیک به این علت روی می دهند که افراد احساس های فیزیکی خود را به طور فاجعه آمیز تهدیدکننده تفسیر می کنند. این افراد بسیاری از احساسات ابهام آمیز بدنی را بعنوان حمله قریب الوقوع قلبی تفسیر می کنند. این افراد یک سوگیری شناختی دارند تا از میان چند تفسیر خود، فاجعه آمیزترین آن ها را انتخاب کنند و بپذیرند.
درمان اختلال پانیک
برای درمان اختلال پانیک هم درمان های دارویی و هم درمان های روانشناختی شناخته شده هستند. داروهای ضدافسردگی و ضداضطرابی در درمان این اختلال موثر ارزیابی شدهاند. در عین حال، شواهد پژوهشی از اثربخشی درمان های روانشناختی مثل مواجهه درمانی استاندارد شده یا درمان شناختی-رفتاری نیز حکایت دارد. در درمانهای مبتنی بر مواجهه، برای بیمار شرایطی را فراهم می کنند که یک حمله پانیک را به صورت کنترل شده تجربه نماید. مثلا افراد زمانی که شروع به تنفس تند می کنند، یا احساس می کنند که سرشان گیج می رود، حملات پانیک را تجربه می کنند. با تجربه کنترل شده اضطراب در محیط درمانی امن، شروع حمله تسهیل شده و زمانی که فرد وارد شرایط نامطلوب حمله پانیک شد (مواجهه سازی بصورت تجربه ای) با استفاده از تکنیک های شناختی و رفتاری (مثلا آموزش آرمیدگی) در مورد تفسیر حالات بدنی و خطرات قریب الوقوع احتمالی صحبت کرده و بازسازی شناختی را انجام میدهنددر واقع در این روش فرد با نشانگان اختلالش مواجه می شود، اما پاسخ هایی را که قبلا از خود نشان می داد را بروز نمی دهد و یاد می گیرد که پاسخ هایی انطباقیتر را جایگزین آن ها نماید. درمان شناختی رفتاری برای اختلال پانیک این موارد را شامل می شود:
- به بیماران درباره ماهیت و خصوصیات فیزیولوژیک حملات پانیک اطلاعات مهمی داده می شود.
- به آنها یاد داده می شود برای کنترل تنفس مکرر، چگونه تنفسشان را تنظیم نمایند.
- به آنها کمک می شود تا برداشت ها، باورها، و ادراک های اشتباه و ناکارآمد خود را شناسایی کنند و به مرور آنها را تغییر دهند.
- در اتاق درمان، بعضی احساس های فیزیکی درونی را عمدا ایجاد می کنند تا درمانجویان متوجه شوند که این احساس ها چه معنایی دارند و با چه چیزهایی تداعی میشوند، به این ترتیب، ترسشان از بین می رود.
- رفتارهای “ایمنی بخش” بیماران شناسایی و تلاش می شود به مرور این رفتارها با رفتاری انطباقی جایگزین شود. رفتارهای ایمنی بخش، به رفتارهایی میگویند که فرد با انجام آن ها به شکلی موقتی احساس امنیت خواهد کرد، مثلا به همراه داشتن داروهای آرامبخش.
- با کار کردن در حوزه باورهای مرکزی همچون “دنیا جای ناامنی است” سعی میشود که تا حد ممکن از عود اختلال ممانعت به عمل آید.