فهرست مطالب
کوچینگ یعنی چی ؟ کوچ به کی می گن ؟
شاید برای شما هم پیش اومده باشید که تو ترافیکی که هر ماشین سپر به سپر ماشین جلوییش ایستاده و هر یک دقیقه یک متر ماشین ها جلو می رند
تعدادی پلیس هم بین ماشینها ایستاده اند و با دست ماشین ها رو به سمت جلو راهنمایی می کنند یا مثلا ماشین پلیس کنار جاده پر از ترافیک پارک کرده و دائم پشت بلندگو فریاد میزنه حرکت کن
این اتفاق برای من چندین بار رخ داده و هر بار با خودم می گفتم چقدر این افسران پلیس خنگ هستند که دائم میگن حرکت کن- برو جلو
در حالیکه ترافیک شلوغه و جایی برای حرکت ماشین ها نیست وگرنه همه می رفتند و نیازی به این پلیس ها هم نبود
تا اینکه بعد از چند بار که تو چنین موقعیتی گیر افتاده بودم از خودم پرسیدم
چرا اینها این کارو انجام می دن ؟
آیا خنگ هستند و نمی دونند که وقتی راه بسته است این حرکتشون بی فایده است ؟
آیا میخوان خودنمایی کنند و بگن که مثلا دارن به روان شدن ترافیک کمک میکنند ؟
آیا دارن از زیر بار مسولیت فرار میکنن؟
یا کار دیگه ای از دستشون بر نمیاد جز همین کار بیهوده ؟
راستش جوابیبراش نداشتم تا یک روز تو یک سمینار نوروساینس یک محققی درباره مطالعه علمی که تو امریکا انجام شده بود صحبت کرد و گفت
مطالعه شده همین کار پلیسها باعث میشه ترافیک 15% روان تر بشه
من که برام این گفته عجیب بود که آخه این حرکت دست پلیس چه کمکی می تونه بکنه باعث شد به سراغ این مطالعه رفتم و با دقت بررسیش کردم و به راز مهمی پی بردم
راز مهم این بود که دقیقا تو همون لحظاتی که ماشین جلویی شما یک متر جابجا میشه شما 4 ثانیه طول میکشه تا پاتون رو روی گاز بگذارید و جلو برید اون یک متر فضای باز شده رو پر کنید و وقتی پلسی رو جلوی خودتون ببینید که داره با دست به شما اشاره میکنه که سریعتر برید یکی دو ثانیه در همین زمان کم صرفه جویی میشه و شما سریعتر اون فضا رو پر میکنید
این مطالعه نشون داده بود که این رفتار پلیسها حدود 15% در تسریع ترافیک نقش دارند
یعنی اگه قراره شما یک ساعت تو ترافیک اتوبان همت گیر کنید وجود این پلیسها میتونه نزدیک ده دقیقه زودتر به منزل برسید
در واقع کاری که اون پلیس محترم انجام میده اینه که با حذف تردید های چند ثانیه ای ما که اصولا متوجهشون نمیشیم زمان موثری رو به ما هدیه میده که می تونیم بجای رنج صرف لذت کنیم
در گذشته همه بچه ها یک قلک تو خونه داشتند و پولهای خردی که به نظر می اومد تو خونه هیچ کارایی خاصی ندارند رو تو اون قلک می ریختند و سالی یکی دو بار اون قلک پر می شد و با شکستن اون قلک پولی جمع میشد که یکی از آرزوهای اون بچه باهاش براورده میشد
حُسن این سنت این بود که از کودکی می آموختیم از جزئیات غافل نشیم و به ریزه کاری ها توجه کنیم
حالا بیایید تصور کنید اگه بجای یک ساعت در روز ما 16 ساعت در روز تو ترافیک بودیم وجود این پلیسها که ما رو به جلو هدایت می کنند چقدر می تونست در پیشرفت ما کمک کنه
خوبه یاداوری کنم که تفاوت انسانهای موفق با انسانهای معمولی در همون ده پونزده درصد موفقیت بیشتره
و همینطور خوبه یاداوری کنم درسته که ما روزی 16 ساعت تو ترافیک شهری نیستیم اما تو جاده زندگی حتی بیشتر از این زمان رو داریم رانندگی میکنیم وجود یک چنین پلیسی که بتونه با حرکت دستهاش ما رو به سمت هدفمون هدایت کنه چقدر میتونه به ما در پیشبرد زندگی در مسیر هدفمون کمک کنه
خوشبختانه این یافته جدیدی نیست و خیلی سال پیش روانشناسی به نام دانیل گلمن متوجه این موضوع شد که وجود چنین شخصی تقریبا تو زندگی همه انسانها لازمه
دانیل گلمن میکه افراد خودشون جواب پرسشهایشون رو دارند.
اماچون در مواجهه با مشکلات جواب صحیح بین گزینه های غلط مخفی میشه دو احتمال وجود داره
احتمال اول اینه که فرد دچار هیجانات زوگذر گزینه اشتباه رو انتخاب کنه و یک شکست رو تجربه کنه
احتمال دوم هم اینه که وقت کافی رو صرف تفکر منطقی و مشورت گرفتن بکنه تا به گزینه صحیح برسه که در این صورت شکست نمیخوره اما میزانی از وقتش هدر داده میشه
دقیقا مثل همون ماشینی که تو ترافیک مونده
و وجود یک فرد که مثل پلیس در مسیر به فرد کمک کنه که این زمان حذف بشه و فرد سریع تو مسیر درست قرار بگیره بسیار موثره
گلمن به این فرد میگه کوچ ( coach ) یعنی مربی البته منظور مربی ورزشی نیست بلکه مربی یکی از مهارت های زندگیه
هر کسی به یک فرد نیاز داره که کمکش کنه تا با حذف گزینه های غلط زودتر به جواب صحیح برسه
نکته مهم اینه توجه داشته باشید
کوچ معلم نیست
یک معلم مجرب و با معلومات، دانش و تجربه خودش رو در اختیار دانش آموز قرار میده.
البته تو دوران مدرسه خصوصا دوره ابتدایی معلم نقش کوچ رو هم ایفا می کنه
و با استفاده از تکنیکهای تعامل محوری مثل کوچینگ، دانشآموز رو ترغیب میکنه تا تو فعالیتهای کلاسی شرکت کنه.
اما کوچ و معلم یک تفاوت عمده داره و اونم اینه که یک عدم تعادل و توازن جدی بین اطلاعات دانشآموز و معلم وجود داره و معلم باید برای هر سؤالی یک جواب درست داشته باشه
در حالیکه کوچ الزاماً تو زمینه مورد بحث تخصص قابل توجهی نداره و تمام تمرکزش رو میگذاره تا به فرد کمک کنه پتانسیلهاش رو آزاد کنه. تو کوچینگ تمرکز روی افراد و افکاریه که تو سر خود فرد هست .نه دانشی فراتر از دانش خود فرد
کوچ یک فرد از پیش تعیین شده و متخصص نیست؛ هر کسی میتونه تو تعامل با سایرین، همکاران، زیردستان، مافوقها یک رویکرد کوچینگی در پیش بگیره . به زبان ساده کوچینگ یک سبک رهبری و هدایته
هدایت فرد در مسیر درست زندگی
بازهم باید توجه داشته باشید که فریب ذهنتون رو نخورید چون احتمالا الان ذهنتون میخواد بگه میدونم کوچ چیه و طرحواره مشاور رو بیادتون بیاره
اما دقت کنید کوچ یک مشاور نیست .
مشاوره بیشتر جنبه درمانی داره، و یک مشاوره تمرکزش روی گذشته است ، با استفاده از دانش و تجربه خودش، مشکلات مراجع رو ریشهیابی کرده و بهش کمک میکنه تا به مشکلات و موانعی غلبه کنه که در گذشته اش وجود داشته و تأثیرات اون در زمان حال مشهوده ، برطرف کنه
اما کوچ کاری به گذشته فرد نداره
کوچ تمرکزش روی زمان حاله – اون مشکلات رو ریشه یابی نمیکنه بلکه میخواد همین الان فرد رو به مسیر درست هدایت کنه.
در واقع میشه کوچ رو در زندگی فردی با منتورینگ سازمانها مقایسه کرد
منتور حکم یک راهنما رو داره که به فرد کمک میکنه تا سریعتر یاد بگیره و پیشرفت کنه.
اکثر سازمانها یک منتور دارند ، اون ها کار خودشون رو خارج از زنجیره مدیریتی فرد انجام میدَند، و البته تجربه و تخصص قابل توجهی در زمینه حرفهای فرد دارند.
و کمک میکنند تا بهره وری سازمان رو افزایش بدن
البته رابطه منتورینگ آینده محوره ، بر روی توسعه شغلی و گستردهتر کردن دیدگاههای فرد تمرکز می کنه.
در حالی که کوچینگ بر روی زمان حال و برطرف کردن مشکلاتی تمرکز داره که همین الان با اونها دست و پنجه نرم می کنه.
حالا می تونیم جواب دقیقتری به سوال کوچینگ کیه بدیم و بگیم
کوچ یک همراهه و گوش کردن فعالانه و پرسشگری قدرتمند از مهارت پایه اون به حساب میاد نقشی که در گذشته معمولا همسر انسانهای موفق ایفاء می کردند.
گاهی کوچ با طرح پرسشهای درست و مؤثر مهارت قابلتوجهی داره و با استفاده از این پرسشها به فرد کمک میکنه تا خودش راهکاری برای مشکلاتش پیدا کنه .
به زبون ساده میشه گفت کوچینگ فرآیندیه که عملکرد و کارآیی فرد رو بالا می بره و بیشتر روی لحظه حال تمرکز داره تا این که بخواد به گذشته یا آینده دور بپردازه.
- کوچ به فرد کمک میکنه تا عملکردش رو بهتر کنه یا به عبارت دیگه بهش کمک میکنه تا خودش یاد بگیره.
- کوچینگ هنر تسهیل کردن راه برای رسیدن به هدفه. کوچینگ مجموعه مهارتهاییه که استعدادها و پتانسیلهای فرد رو شکوفا میکنه تا فرد بتونه تو زندگی شخصی و حرفهای خودش کارآیی و عملکرد بهتری داشته باشه
- کوچینگ به فرد فرصت میده تا برای خود اهدافی مشخص کنه و در راستای محقق شدن این اهداف قدم برداره و اقداماتی رو صورت بده.
- کوچ راه رو برای رسیدن به این اهداف و موفقیت فرد هموار میکنه، بهش انگیزه میده تا تعهد و مسئولیتپذیری بیشتری از خودش نشون بده.
- کوچینگ آمیزهایه از چالش و حمایته
و از مهمترین دستاوردهای کوچینگ میشه به
توسعه فردی و سازمانی، افزایش اعتماد به نفس، خودباوری، خودشناسی و افزایش سطح درک و آگاهی اشاره کرد
ICF هم کوچینگ رو اینطور تعریف می کنه که
کوچینگ یا تسهیلگری، همکاری بین کوچ و مراجع در قالب یک فرآیند فکری و خلاقانه است که در طی اون مراجع پتانسیلهای شخصی و حرفهای خودش رو به حداکثر خود میرسونه.
همه ما ارزش کوچ رو در کنکور تجربه کردیم
کنکور آزمونیه که اکثر شرکت کننده ها می تونند به همه پرسشهاش جواب بدن به شرطی که زمان کافی داشته باشند
اما محدودیت زمان باعث میشه یک نفر نفر اول بشه و یک نفر آخر
یک نفر در بهترین رشته و بهترین دانشگاه قبول بشه و یک نفر در رشته و دانشگاهی که اصلا بهش علاقه نداره
و اگه اون زمان کوچی کنار خودمون داشتیم که می تونست به ما در حذف گزینه های غلط کمک کنه چقدر می تونست سرنوشت ما رو تغییر بده .
هرچند در کنکور چنین امکانی وجود نداره اما در بقیه زندگی شما می تونید از نعمت کوچ برخوردار باشید.
کوچ با استفاده از مهارتهایی مثل گوششنوا، پرسشگری مؤثر و ارائه بازخوردهای سازنده به شما کمک میکنه تا این پاسخ رو کشف کنید.
کوچ دست به دست شما میده و شما رو به عمیق فکر کردن ترغیب میکنه، بهتون انگیزه میده تا پتانسیلهای فردی و حرفهای خودتون رو به اوج برسونید.
امتیاز جذاب کوچ اینه که بر روی آینده و فرصتهای پیش رو تمرکز داره نه اشتباهات گذشته. کوچ همیشه بر این باوره که توانمندیهای فرد فراتر از چیزیه که در حال حاضر نشون میده و این باعث میشه شما استعدادهاتون رو کشف کنید
کوچ با شما همدله و شما رو بر اساس عملکردتون قضاوت نمیکنه.
کوچ بهتون کمک میکنه به جایگاه بالاتری دست پیدا کنید .
و آخرین نکته ای که فکر میکنم لازمه در مورد کوچینگ بدونید اینه که کوچینگ انواع متفاوت و متعددی داره.
و شما می تونید تو هر بخش از زندگیتون که احساس می کنید راندمان پایینی دارید و سرعت پیشرفتتون خوب نیست برای خودتون کوچ بگیرید
از انواع مهم کوچینگ میشه به این موارد اشاره کرد
- کوچینگ فردی وکوچینگ توسعه فردی
- کوچینگ زندگی(لایف کوچینگ )
- کوچینگ کسب و کار
- کوچینگ رهبری وکوچینگ مدیران
- کوچینگ عملکردی
- کوچینگ فروش
- کوچینگ تحصیلی
- کوچینگ نوجوانان
- کوچینگ روابط (زوجین، خانواده )
- کوچینگ معنوی
که هر کسی می تونه با توجه به نیازش و نقطه ضعفی که در عملکردش می بینه کوچ مخصوص به خودش رو داشته باشه
امیدوارم این مقاله کوتاه به آشنایی شما با کوچ و کوچینگ کمک کرده باشه .