زمانیکه اضطراب جمع را فرا میگیرد، مغز ما به صورت خودکار شروع به فعالیت و انجام استراتژیهایی برای کاهش اضطراب خود و دیگران میکند. در واقع مغز ما سریعترین راه ممکن را برای افزایش آرامش و کاهش اضطراب انتخاب میکند. در بسیاری از افراد سریعترین استراتژی برای فراموشی اضطراب، عملکرد بیش از اندازه و افزایش مسوولیتپذیری در قبال خانواده، دوستان و حتی غریبههاست.
داشتن عملکرد بیش از اندازه در قبال دیگران میتواند در کنترل اضطراب یا تنش مؤثر باشد، اما میتواند طرق مقابل را از تبدیل شدن به انسانی مسئولیت پذیر باز دارد. بعضی اوقات بهترین هدیهای که میتوانید به شخصی که دوست دارید بدهید این است که او را رها کنید و بگذارید کار خودش را انجام دهد. اگر حرف من را قبول ندارید، احتمالا تا به حال همسرتان موقع طرف شستن بالای سر شما نایستاده تا به شما بگوید چگونه ماشین ظرفشویی را روشن کنید، یا مادر شما هنگامی که رانندگی میکنید مدام به شما گیر نداده است که: الان بپیچید، دور بزنید، آرامتر بروید و… . مفهوم عملکرد بیش از اندازه به راحتی قابل درک است، اما تشخیص و جلوگیری از آن به عنوان یک اتفاق میتواند دشوار باشد.
در اینجا لیستی از رفتارهایی آمده است که نشان میدهد شما دارای عملکرد بیش از اندازه هستید و در واقع مسوولیتپذیری اضافی در قبال دیگران از خود بروز میدهید. با خواندن این موارد فکر کنید که چه تعداد از آنها را تا به حال در رفتار خود تشخیص دادهاید؟
اطمینان از اینکه شریک زندگی شما در زمان معینی از خواب بیدار می شود یا به خواب میرود.
استفاده از عباراتی مانند “جای نگرانی نیست” در ایمیلها و مکاتبات برای آرام کردن دیگران.
تعیین اهدافی برای همسر یا فرزندتان که آنها خود برای خودشان معین نکردهاند.
تمام کردن جملات افراد هنگامی که اضطراب دارند.
صحبت برای اعضای خانواده در مورد لزوم تغذیه سالم.
مشاوره دادن به یک دوست آشفتهحال در حالیکه هیچ درخواستی از شما نداشته است.
انتخاب رستوران برای رفتن به همراه دوستان.
صحبت با یکی از اعضای خانواده در مورد نحوه آشپزی مناسب هنگامیکه میخواهد غذا بپزد.
یادآوری مداوم به دیگران در مورد رزرو هتل، قطار و… برای سفر در پیشرو
انجام دادن کاری به جای فرزندتان که خود نیز میتواند آن را انجام دهد.
انجام دادن کاری به جای شخص دیگر که میتواند آن را انجام دهد، اما در زمانی طولانیتر نسبت به شما.
انجام وظیفه دیگران در محیط کار به این دلیل که آموزش دادن آن کار به او فرساینده است.
داشتن یک برنامه ذهنی برای کارهایی که شریک زندگیتان باید انجام دهد، از ترس اینکه آنها را فراموش کند.
بیش از حد در شرایطی که افراد نیاز به تنظیم جلسات داشته باشند ، بیش از حد مهیا می شوند.
به اشتراک گذاشتن اطلاعات مهم برای جلوگیری از اضطراب دیگران.
گذاشتن پیامهای مختلف در اینترنت با موضوع اینکه مردم چه باید کنند یا چه باید بگویند.
یادآوری پیاپی به دیگران برای مصرف داروهایشان.
تحقیق در مورد اطلاعات لازم برای یک شخص که خود او نیز میتواند آن را انجام دهد.
طراحی یک برنامه جایگزین به صورت پنهان هنگامی که میدانید شخصی دچار مشکل خواهد شد.
یادآوری به همسرتان برای تماس گرفتن با خانوادهاش.
به عهده گرفتن انجام یک سنت خانوادگی، چرا که گمان میکنید بهتر از دیگران آن را انجام خواهید داد.
توضیح دیدگاه یک شخص پیرامون یک مسأله در حالیکه خود او در آن جلسه حضور دارد.
قرار دادن غذای اضافه در ظرف دیگری در حالی که از شما درخواست نکرده است.
پنهان کردن الکل یا مواد غذایی از دیگران برای جلوگیری از زیادهروی آنها در مصرف
انجام دادن وظیفه همکارتان که سهلانگاری میکند.
راهنمایی کردن فرد برای انجام یک کار در صورتیکه خود آن را میتواند یاد بگیرد.
خرید کتابهای خودیاری برای دیگران
یادآوری مکرر کار به کارمندتان در صورتیکه خود آن را میداند.
صحبت کردن با پزشک از زبان بیمار که خود حضور دارد.
تصمیمگیری برای والدین سالخورده در حالیکه خود میتوانند برای خود تصمیم بگیرند.
خواستههای یک عضو خانواده را بدون سوال از وی بازگو کردن.
راهنمایی کردن مکرر راننده هنگام دور زدن، پیچیدن و…
انجام یک کار به جای دیگران هنگامی که میدانید آن کار آنها را خسته خواهد کرد.
رها کردن دستورالعمل یک کار که به نظر ساده میرسد.
هنگام خستگی یا اضطراب، کارهای دیگر را با خشم انجام دادن.
برنامهریزی برای یک روز یک فرد
برای پر کردن سکوت و مکثهای ناخوشایند در مکالمات زیاد صحبت کردن
مردم را راهنمایی میکنید تا از توصیههای قبلی شما پیروی کنند.
تلاش برای متقاعد کردن یک فرد که نظرش نادرست است.
هزینه دادن برای آرامش فرد دیگر به صورت خودآگاه
انجام دادن یک کار به تنهایی در حالی که میتوان آن را به صورت گروهی و با تقسیم کار انجام داد.
دور کردن فرزند از تجربیاتی که ممکن است به شکست انجامد.
نگران مسئولیت های دیگران بودن.
همیشه برای چالش برانگیزترین قطعه یک پروژه داوطلب میشوید.
و…
و…
با توجه به مثالهای ذکر شده، هنگام مواجهه با چنین حالاتی میتوانید آنها را بهتر بشناسید و سعی کنید تمایلات کنترلگرانه خود را مدیریت کنید.