فهرست مطالب
مشکلات روانی مرتبط با مهاجرت
مهاجرت یکی از دغدغه هایی است که روزبه روز ذهن افراد بیشتری را درگیر خود می کند. بسیاری از افراد جامعه با توجه به موقعیت زندگی شان تصمیم می گیرند که زندگی خود را در جای دیگری ادامه دهند. اما مهاجرت به همین سادگی ها نیست و چالش های فراوانی را با خود همراه دارد. درواقع اگر چالش های مهاجرت را دسته بندی کنیم به سه دسته ی قبل از مهاجرت، حین مهاجرت و پس از مهاجرت تقسیم می شوند. قبل از اینکه هرکسی بخواهد برای مهاجرت اقدام بکند باید راجع به این چالش ها و راه حل های ممکن مقابله و کنار آمدن با این چالش ها، بداند تا دچار دردسر کمتری شود. قبل از مهاجرت، فردی که می خواهد مهاجرت کند باید ابعاد مختلف مهاجرت را به خوبی بشناسد. افراد بسیاری بوده اند که بدون شناخت مهاجرت کرده اند و بعد از مدتی دچار آسیب های فراوان شده اند. این آسیب ها در ابعاد مختلف روانی، اقتصادی، جسمانی و اجتماعی می باشند. مسائل احساسی و روانی مهاجرت افراد را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد. خیلی از آدم ها ناخودآگاه گوشه گیر می شوند و به این علت است که بین آدم های آشنای دورشان نیستند و از آن محیط امن و راحت قبلی شان بیرون آمده اند. آن ها در این موقعیت جدید سعی می کنند خیلی با احتیاط و آرام رفت و آمد بکنند و این آدم روز به روز بیشتر در خودش فرو می رود. روز به روز به سمت اسکیزوئید شدن و روابط نداشتن با دیگران حرکت می کنند. هم چنین برخی در این بین دچار افسردگی هم می شوند.
دسته ی بعدی افرادی هستند که شدیدا دچار اضطراب می شوند. اضطراب های زیاد که حالت وسواس گونه و حتی حالت پارانوییا و شک و تردید پیدا می کنند. که آدم ها قرار است به آن ها آسیب بزنند. این دسته هم شدیدا از آدم ها دوری می جویند. همین رفتار باعث تشدید اختلال آن ها می شود.
دسته ی دیگر افراد از هول حلیم در دیگ می افتند! از ترس تنها ماندن، شروع به آشنایی با آدم های مختلف می کنند. آن ها از روی تنهایی با آن افراد به طرز وحشتناکی و بدون شناخت قبلی و با یک شناخت سطحی صمیمی می شوند. با هم صمیمی می شوند، داد وستد مالی پیدا می کنند، در زندگی هم وارد می شوند و خیلی اوقات مشکلات مختلفی در این بین پیدا می کنند که باعث اتمام روابط بین آن ها به طرز وحشتناکی شده و این افراد مجددا تنها می شوند.
یکی دیگر از مسائلی که می تواند منجر به اضطراب و استرس در افراد پس از مهاجرت شود،مسئله ی شوک فرهنگی است.اینکه فرهنگ جای جدیدی که به آن جا مهاجرت می کنیم با فرهنگ قبلی ما تفاوت داشته باشد،امری اجتناب ناپذیر است اما گاهی این تفاوت به قدری است که مهاجرین، به اصطلاح دچار شوک می شوند.در رویارویی با فرهنگ جدید،یک سری از مهاجرین خود را به راحتی وفق می دهند و کنار می آیند اما برخی نمی توانند این تفاوت های فرهنگی-که در پاره ای ازموارد با ارزش های بنیادین آن ها مغایر است-را بپذیرند و در نتیجه دچار اضطراب و استرس می گردند.افسردگی در غربت یا افسردگی پس از مهاجرت
همان طور که بالاتر به آن اشاره شد یکی از مشکلاتی که خیلی از افراد پس از مهاجرت با آن دست و پنجه نرم می کنند، مسئله ی افسردگی است. درواقع مهاجرت به عنوان یک عامل خطر برای افسردگی محسوب می شود که می تواند احتمال دچار شدن به این اختلال را افزایش دهد. افسردگی پس از مهاجرت اسم های متفاوتی می تواند داشته باشد که به نوع خفیف آن homesick یا همان دلتنگ شدن برای جایی که قبلا زندگی می کردند، آداب و رسوم قبلی، آدم هایی که قبلا می شناختند و هر چیز آشنای قبلی می گویند. اگر این homesick بودن ادامه پیدا کند تبدیل به افسردگی می شود. افسردگی که بعد از مهاجرت پیش می آید معمولا پدیده ای طبیعی است و برای اکثر مهاجران پیش می آید. فرد احساس پشیمانی از آمدن می کند و به این می اندیشد که زندگی قبلی هم که داشت آن چنان بد نبوده و همه چیز برای او بی معنی می شود. احساس لذت را از دست می دهد. این افراد ناخودآگاه در خود فرو می روند و از جامعه فاصله می گیرند (به خاطر این که احساس غریبی می کنند)، خیلی اوقات احساس ناتوانی می کنند و این افراد فکر می کنند که تسلط خود را از دست داده اند که البته این موضوع خیلی ربطی به میزان مهارت فرد در زبان آن کشور ندارد. بیشتر به این مربوط است که کارهایی که قبل تر در کشور خود می توانستند به راحتی انجام دهند الان حس وابستگی به دیگران برای انجام آن ها دارند.
علائم افسردگی پس از مهاجرت
افسردگی بر این موارد تاثیر می گذارد:
- احساسات
- افکار
- رفتار
- بدن
احساسات: احساس غم
شما به شدت احساس غمگینی می کنید و زیاد گریه می کنید. خلقتان پایین است. حتی برخی افراد تجربه ی افسردگی خود را این طوری توصیف کرده اند که “هیچ چیزی را احساس نمی کنند”. انگاری که احساساتشان مرده است. از فعالیت هایی که قبلا از آن ها لذت می برده اید دیگر لذت نمی برید. سریع خشمگین می شوید و احساس ناامیدی حس غالبی است که آن را در طول افسردگی زیاد تجربه خواهید کرد.
افکار: افکار منفی
افرادی که افسردگی دارند معمولا افکار منفی بسیاری نسبت به همه چیز دارند. کوچک ترین مسائل و مشکلات را می توانند به صورت یک فاجعه ببینند و فکر کنند که هیچ کنترلی بر اوضاع ندارند و نمی توانند هیچ کاری انجام دهند. خیلی از افراد افسرده ترجیح می دهند که دیگران را نبینند و همین مسئله می تواند علائم افسردگی را تشدید کند.
علائم جسمانی افسردگی:درد
برخی اوقات افرادی که افسردگی دارند از علائم جسمانی زیر نیز شکایت می کنند:
- خستگی
- فقدان انرژی
- سرگیجه
- کمردرد
- سردرد
- کاهش یا افزایش وزن
وقتی این علائم برای کسی اتفاق می افتد معمولا فکر می کند که این علائم ناشی از یک مشکل جسمانی است ولی اگر این علائم همراه با دیگر علائم افسردگی نمایان شوند ناشی از این اختلال روانی هستند نه یک مشکل جسمانی.
چگونه در افسردگی پس از مهاجرت گیر نکنیم؟
همه ی افرادی که مهاجرت می کنند لزوما افسرده نمی شوند و احتمال افسرده شدن، همبستگی زیادی با مهارت های انطباقی افراد دارد. هرچقدر افراد راحت تر بتوانند با محیط جدید منطبق شوند و هم چنین به اهدافی که قبل از مهاجرت برای آن برنامه ریخته بودند نزدیک تر شوند، احتمال کمتری وجود دارد که افسرده شوند و در مقابل کسانی که مهارت های انطباقی ضعیف تری دارند برای افسردگی مستعدتر هستند اما افسرده شدن به معنای پایان کار نیست. درست است کسانی که در یک جای جدید و پس از مهاجرت افسرده می شوند ممکن است نسبت به دیگر افراد افسرده روزهای سخت تری بگذرانند ولی با انجام کارهایی می توان هم از بروز ابتلا به افسردگی پیش گیری کرد و هم به کاهش علائم آن کمک کرد.
یکی از نکات کمک کننده اطلاعاتی است که فرد قبل از مهاجرت راجع به آن کشور مقصد کسب می کند حتی اطلاعاتی که راجع به ساختار و معماری شهر کسب می کند بسیار مهم است.
- هر چقدر شما بیشتر در خانه بمانید و هر چقدر بخواهید پایبندتر به به روش زندگی قبلی تان در کشورتان باشید، احتمال این که هر روز گوشه گیرتر نسبت به روز قبل شوید خیلی زیاد است. هر روز بیشتر از جامعه فاصله می گیرید و در این افسردگی بیشتر غرق خواهید شد.
– سعی کنید خودتان را مشغول نگه دارید. برخی از این شکایت می کنند که زبان بلد نیستند. زبان بلد نبودن اصلا مشکلی نیست. شما می توانید با یادگیری زبان خودتان را سرگرم کنید.
ورزش کنید
ورزش یکی از بهترین راهکارهای درمانی برای کمک به درمان افسردگی است و هم چنین شما را وادار می کند که از خانه خارج شوید وهم چنین محل خوبی برای آشنایی با افراد دیگر است.
سعی کنید از کشور خودتان دل بکنید
این به این معنا نیست که آدم های قبلی را فراموش کنید اما این که هرروز ساعت ها تلفنی بخواهید با افراد در کشور خودتان صحبت کنید و بخواهید از هر مهمانی و مراسمی فیلم داشته باشید فقط باعث غمگین تر شدن شما می شود و دلتنگی و افسردگی شما را افزایش می دهد. شما به یک کشور جدید آمده اید و می خواهید زندگی جدیدی را شروع کنید.
تلویزیون کشور خودتان را نگاه نکنید
وقتی هم چنان تلویزیون و شبکه های کشورخودتان را نگاه می کنید هم چنان در فرهنگ قبلی تان گیر می کنید و نمی توانید با فرهنگ وکشور جدید تطابق پیدا کنید. در این حالت طبیعی است که فرهنگ و جامعه ی جدید هم شما را پس بزند و نپذیرد. همیشه به یاد داشته باشید این شما هستید که باید پذیرفته شوید نه آن ها. البته این به معنا نیست که خود و هویتتان را گم کنید و سریعا تبدیل به آدم دیگری شوید اما سعی کنید به فرهنگ جدید نزدیک تر شوید. این باعث می شود راحت تر از افسردگی بیرون بیایید.
سعی کنید با آدم ها صحبت کنید
حتی اگر به زبان آن کشور مسلط نیستید سعی کنید دست و پا شکسته با افراد صحبت کنید و ارتباط برقرار کنید.
قدم بزنید، فعالیت داشته باشید
قدم زدن یکی از راه ها برای جلوگیری از افسردگی است.
شب ها ساعت ها طولانی در تخت خواب نباشید
آخر هفته ها در خانه نمانید و حتی تنهایی سعی کنید بروید بیرون و گردش کنید.
مهاجرت پدیده آسانی نیست و در به خصوص در اوایل آن افراد با چالش های بسیاری روبه رو هستند. شما باید با سختی ها آشنا باشید و بتوایند طاقت بیاورید اگر فقط به دنبال رویا می خواهید بروید باید بدانید در جای دیگر رویایی وجود ندارد، فقط استانداردهای زندگی با یکدیگر متفاوت هستند. اگر طبق فرهنگ دیگری می خواهید زندگی کنید پس باید سعی کنید به آن فرهنگ نیز نزدیک شوید.
مراجعه به روانشناس
افسردگی پس از مهاجرت مثل هر اختلال روانی دیگری به درمان احتیاج دارد. امروزه با پیشرفت تکنولوژی و امکان گرفتن مشاوره ی آنلاین شما حتی می توانید از روانشناسانی از کشور مبدا کمک بگیرید یا اگر مشکل زبان ندارید به روانشناسان کشور مقصد مراجعه کنید تا با کمک روانشناس از درمان مناسب استفاده کنید.