افراد متعددی روزانه به کلینیکهای روانشناسی مراجعه میکنند و اگرچه هر کدام دارای انگیزه و مشکل متفاوتی هستند، اما همگی آنها میخواهند شاهد بهبود سلامت روان خود باشند. گاهی اوقات، نگرانی و درخواست یک دوست، شریک زندگی یا اعضای خانواده باعث میشود افراد به روانشناس مراجعه کنند. در موارد دیگر، یک معلم، مدیر مدرسه، همکار یا کارفرما اصرار دارد که سلامت روانی افراد مورد بررسی قرار گیرد تا بتوانند با فراغ بال بیشتری به درس یا کار خود بپردازند.
غالبا بزرگسالان، خود آگاهی مناسبی از مشکلاتشان دارند و این باعث میشود بدون نیاز به پیشنهاد فردی دیگر، خودشان برای افزایش کیفیت زندگی خود، به یک متخصص سلامت روان مراجعه کنند. مثلا افراد بزرگسال معمولا به صورت تقریبی میدانند از چه چیزهایی رنج میبرند، در روابطشان چه مشکلاتی دارند و یا کدام رفتار خود را میخواهند تغییر دهند. فارغ از اینکه فرد به چه دلیل و چگونه به درمانگر مراجعه میکند و یا اینکه کدام درمانگر با چه رویکردی را انتخاب میکند، در جلسه اول با مجموعهای از انتظارات و باورها وارد میشود، انتظارات و باورهایی که ممکن است برخی از آنها نادرست باشند. بسیاری از این تصورات از فیلمها و رسانهها شکل گرفتهاند و به همین دلیل ممکن است تصنعی، ناقص و کلیشهای باشند.
این طبیعی است که افراد عادی، نگاه درست و دقیق و کاملی به مبحث سلامت روان نداشته باشند. همانطور که روانشناسان احتمالا چیز زیادی از فرآیند دادرسی در دادسرا نمیدانند. اما تفاوت روانشناسی با دیگر حوزهها در این است که در فرآیند رواندرمانی، ذهن و روان فرد موضوع کار است. بنابراین او حضور فعالی دارد و یک سفارش دهنده نیست که در فرآیند دخالتی نداشته باشد. به همین دلیل تصورات و انتظارات مراجع اهمیت دارد و ممکن است چالشبرانگیز باشد. به همین دلیل، داشتن اطلاعات بیشتر برای مراجعه به روانشناس و درک بالاتر از فرایند رواندرمانی و تصورات و انتظارات واقعیتر، میتواند تجربه درمان را موفقتر کند. در ادامه، برخی از این تصورات رایج ولی نادرست آورده شده است:
انتظار درمان سریع
رواندرمانی فرآیندی پیچیده، چند بعدی و نیازمند تبادل اطلاعات بالاست. غیر از برخی روشهای درمانی که برای برخی اختلالات به صورت فشرده و طی جلسات اندک صورت میگیرد (مانند درمان برخی فوبیها)، درمان اکثر مشکلات و اختلالات نیازمند زمانی نه چندان کم است. جلسات ابتدایی علاوه بر توضیح دقیق مشکل، صرف کسب اطلاعات از پیشینه شما در ابعاد مختلف روانی، خانوادگی، اجتماعی و… میشود. درمانگر به عنوان فردی که هیچ اطلاعاتی نسبت به شما ندارد، باید حجم زیادی از اطلاعات را دریافت کند که خود این ممکن است بسته به عمق مشکل، چند جلسه طول بکشد.
برای برخی از افراد، صحبت صریح درباره علائم و تاریخچه مشکلاتشان کاملاً ناراحت کننده است، هرچند برای دیگر، این کار ممکن است یک تجربه تسکین دهنده باشد. فارغ از این، بعید است که تغییرات معنیدار، پایدار یا واضح برای الگوهای دیرینه تفکر، ارتباط و یا رفتار بتواند فقط در چند جلسه درمانی حاصل شود. با این حال رویکردهای ساختاریافته و متمرکز مانند درمان شناختی_رفتاری و یا درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد معمولا تعداد جلسات مشخصی را برای اختلالها تعیین میکنند، اما رویکردهای روانکاوانه و روانپویشی، به دلیل تمرکز بر ناخودآگاه، محدودیت زمانی مشخصی ندارند و ممکن است مدت زیادی به طول بینجامند.
انتظار درمان آسان و رو به جلو
رواندرمانی یک فعالیت دوطرفه است. در این فعالیت، نیاز است که شما به خودتان نگاهی دقیق بیندازید. البته شما در این مسیر تنها نخواهید بود، درمانگر شما هم با دقت و سختی کار خواهد کرد شما و درمانگرتان با هم کار خواهید کرد تا
1) آگاهی بیشتر در مورد اینکه دقیقاً چه چیزی برای شما مشکل ایجاد کرده است کسب کنید. به عنوان مثال، روشهای خاص تفکر رفتارهای اجتناب ناپذیر، روشهای مقابله با احساسات منفی و یا سبکهای ارتباطی نادرست ممکن است عامل مشکلات باشند.
2) الگوهای مثبت و منفی فکری و عملی خود را کشف کنید.
3) روشهای دیگر تفکر، اقدام، ارتباط و مقابله را آزمایش کنید.
در طول مسیر درمان، احتمالاً لحظاتی وجود دارد که نه تنها حالتان بهتر نیست، بلکه احساس بدی را ممکن است تجربه کنید. برای مثال صحبت کردن در مورد تجربیات آسیبزا ممکن است به کلی شما را به هم بریزد. صحبت در مورد بدرفتاریهای دیگران با شما و یا رفتارهای ناپسند شما با دیگران نیز میتواند واقعا ناراحت کننده باشد.
انتظار دستورالعملهای مستقیم
درمانگر، رمال یا جادوگر نیست که دقیقا به شما بگوید در مواجهه با یک دوراهی، کدام را انتخاب کنید، چه کاری را انجام دهید و چه کاری را نکنید. وظیفه درمانگر این است که با کمک به حل تعارضات درونی شما و افزایش آگاهی و توانتان، راه را برای شما روشن کند. شما کودک نیستید و درمانگر قرار نیست پدر یا مادر شما باشد. اگر اینگونه باشد، نه تنها درمان رخ نداده، بلکه شما به محض مواجهه به هر مشکل باید نزد درمانگر بروید و از او بخواهید به جای شما تصمیم بگیرد.
درمانگر به جای اینکه به شما بگوید چه کاری انجام دهید، از شما سؤالاتی میپرسد تا در تعیین تصمیماتی که باید بگیرید، کارهایی که باید انجام دهید و خطراتی که وجود دارد شما را یاری دهد. او آنچه را که میگویید منظم و بازگو میکند تا بینش بهتری را کسب کنید. درمانگر ممکن است شما را راهنمایی کند تا دیگر گزینههایی که حواستان به آنها نبوده را در نظر بگیرید و از عواقب انتخابهای خود آگاهی بیشتری کسب کنید. اگر با یک درمانگر در بازه زمانی طولانی کار میکنید، ممکن است درمانگرتان تصمیمات قبلی (و پیامدهای آنها) یا الگوهای تکراری در اعمالتان را به شما یادآوری کند. این یادآوریها، در مورد نحوه تصمیم گیری و راههای مقابله شما با مشکلاتتان به شما آگاهی میدهد.
البته در این مورد، استثنائاتی هم وجود دارد. مثلا اگر به نظر برسد که مراجع میخواهد به خود یا دیگری ضربه بزند، درمانگر تمام تلاش خود را خواهد کرد که در وهله نخست از انجام این کار جلوگیری کند.