فهرست مطالب
مقایسه DBT و CBT
رویکردها و متدهای مختلفی برای رواندرمانی نوجوانان و جوانان وجود دارند. دو مورد از آنها که به صورت گستردهای در دنیا مورد استفادهی قرار میگیرند، رفتاردرمانی شناختی (CBT) و رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) میباشند. CBT و DBT هر دو متعلق به دستهای از درمانها هستند که معمولاً به عنوان گفتگودرمانی (Talk Therapy) شناخته میشوند و به افراد کمک میکنند تا مشکلات خود را حل کنند، رفتار خود را تغییر دهند و سلامت روان خود را بهبود بخشند. این دو نوع درمان وجوه مشترک زیادی دارند، اما تفاوتهای قابل توجهی نیز در بین آنها دیده میشود. در اینجا، به مقایسهی CBT و DBT میپردازیم تا به خوبی با این دو روش درمانی آشنا شوید.
نقاط اشتراک کلیدی بین DBT و CBT: تحلیلی بر مبانی مشترک
CBT و DBT ارتباط نزدیکی با هم دارند. در واقع DBT از CBT سرچشمه میگیرد و شامل مهارتهای بیشتری مانند ذهنآگاهی و تنظیم هیجانی میشود. چند شباهت عمده بین این دو رویکرد وجود دارد که در ادامه آنها را میخوانیم:
۱- هم در CBT و هم در DBT فرد با یک درمانگر راجع به افکار منفی و چالشهای زندگی خود صحبت میکند. به عنوان مثال، یک نوجوان ممکن است در مورد بسیاری از مسئولیتهایی که باید انجام دهد، استرس داشته باشد و شروع به ایجاد تصورات بیش از حد منفی در مورد خود و جهان کند. در واقع، هر دو رویکرد CBT و DBT این فرض اصلی متکی هستند که نوعی تعامل علت و معلولی بین شناختها، رفتارها و احساسات وجود دارد.
۲- حل مشکلات نیاز به یک گفتگو در محیطی امن دارد تا در آن افکار و احساسات با دیگری مورد بررسی قرار گیرند. بنابراین، چه یک فرد CBT را انتخاب کند و یا DBT، با دنیای احساسات، رفتارها و افکار خود روبهرو میشود.
۳- هدف عمدهی هر دو، کمک به افراد برای افزایش خودآگاهی، ارزیابی مجدد رفتارهای خودتخریبگر و شکلگیری عادات بهتر است.
۴- هر دو روش درمانی، بر رابطهی درمانی بین درمانگر و مراجع تأکید دارند تا مراجع معمولاً به انجام تکالیفی در بین جلسات نیازمند هستند.
نکته مهم اینجاست که اگرچه DBT یک متد درمانی مستقل بهشمار میرود، اما بسیاری از پایههای نظری خود را از CBT وام گرفته است.
تفاوت رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) و درمان شناختی-رفتاری (CBT)
۱- فلسفهی رویکرد
به نظر CBT افکار مخرب منجر به اختلالاتی میشود که با یادگیری قابل اصلاح هستند. اما DBT به ترکیبی از اصول CBT و آموزههای بودییسم و دعای مسیحیت معتقد است. شما میتوانید در مورد پایههای فلسفی رفتاردرمانی دیالکتیکی بیشتر بخوانید.
۲- تاکید اصلی
CBT بر مشکلاتی که ریشه در کودکی دارند و در طول زمان توسط باورهای اصیل و افکار کنونی تقویت شدهاند، متمرکز است. در مقابل DBT بر جنبههای روانی-اجتماعی برای مدیریت برانگیختگیهای مراجع از طریق درمان مبتنی بر حمایت، مبتنی بر شناخت و نوعی تعامل تأکید دارد.
۳- هدف مورد نظر در درمان
به طور معمول، CBT هدفگراتر است. هدف آن کمک به مراجعین در روبهرو شدن و شناسایی افکار یا رفتارهای منفی است و سپس از طریق ابزارهایی که به دست مراجع میدهد باعث تغییر اتوماتیک آن افکار میگردد. حتی در جلسات CBT اهداف به صورت مشخص و دقیق لیست میشوند تا مورد بررسی قرار بگیرند و پس از رسیدن به آن اهداف مداخلات درمانی نیز به اتمام میرسد. DBT هم دارای اهدافی است، اما آنها آنقدر محکم و مشخص بیان نمیشوند. هدف اصلی DBT کمک به مراجع برای یافتن راهی جهت پذیرش خود، مدیریت احساسات و کاهش رفتارهای مخرب است تا بتواند تغییراتی در خود اعمال کند.
۴- رابطهی درمانی
در CBT بین مراجع و درمانگر نوعی رابطهی معلم-شاگردی برقرار است چراکه مداخلات روانی در این رویکرد، حول راهنمایی مراجع جهت اجرای تمرینات میچرخد. اما در DBT اتحاد درمانی و پذیرش بیقید و شرط مراجع اساس رابطهی درمانی را شکل میدهد. این فرضیات DBT هستند که منجر به بهتر شدن رابطهی درمانی در این رویکرد میشوند.
۵- پذیرش
در CBT، افکار، احساسات و رفتار ناکارآمد به عنوان «بد» مورد مناقشه قرار میگیرند و سعی میشود محتوای آنها تغییر یا وجود آنها به طور کلی حذف شود. اما DBT در عوض مفهوم پذیرش را در خود گنجانده است، که در آن رویدادهای روانشناختی نه تنها قضاوت نمیشوند بلکه پذیرفته میشوند.
۶- تکنیکها
در CBT از فنون و تکنیکهای ساختاریافتهی شناختی، رفتاری و هیجانی استفاده میشود تا اهداف مشخصی که در مورد آن صحبت کردیم یک به یک به دست بیایند. اما در DBT، چهار مهارت اصلی ذهنآگاهی، اثربخشی بین فردی، تنظیم هیجان و تحمل پریشانی به مراجع آموزش داده میشود تا در تمامی جنبههای زندگی از آنها استفاده کند.
۷- کاربرد
تحقیقات نشان داده است که CBT برای افسردگی، اضطراب، اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD)، فوبیا و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، موثرتر است. در مقابل، DBT برای افرادی که دارای BPD، رفتارهای آسیبزننده به خود و افکار مزمن خودکشی هستند، بهتر عمل میکند.
۸- ساختار و زمانبندی جلسات
جلسات CBT معمولاً نسبت به DBT کوتاهترند. CBT ممکن است بین ۶ هفته تا ۶ ماه طول بکشد. در حالی که DBT اغلب یک فرآیند بلندمدتتری است و از حداقل ۶ ماه تا چندین سال به طول میانجامد. تفاوت مهم دیگر آنجاست که گروهدرمانی در DBT عمدتاً یک مولفهی بسیار مهم بهشمار میآید چرا که به افراد فرصتی میدهد تا مهارتهایی مانند ارتباطات بین فردی را در یک محیط حمایتی و امن تمرین کنند. در حالی که CBT گاهی اوقات در جلسات گروهی مورد استفاده قرار میگیرد و ارتباط با گروه به عنوان ابزار اساسی درمان آن به حساب نمیآید. مراجع و درمانگر برای جلسه با هم کار میکنند، و سپس مشتری اغلب تکالیفی برای بردن به خانه دارد.
آنچه آموختیم
از این مقاله آموختیم که CBT و DBT هر دو روشهای مفیدی برای درمان افراد با اختلالات روانی متفاوت هستند. اما شناخت تفاوتهای این دو رویکرد میتواند ما را در انتخاب بهترین روش درمانی کمک کند. این که کدام یک از آنها مورد استفاده قرار بگیرد به نوع مشکل فرد، شرایط او، تخصص درمانگر و صلاحدید وی برای مناسبتر بودن شیوهی درمان بستگی دارد.
سوالات متداول
همانطور که بالاتر اشاره کردیم، هر دو رویکرد بر الگوهای فکری، رفتاری و هیجانی مراجع متمرکز هستند و با ایجاد یک رابطهی درمانی امن و گفتگومحور به مشاوره میپردازند.
DBT و CBT در فلسفهی رویکرد، هدف مورد نظر در درمان، رابطهی درمانی، پذیرش، تکنیکها، کاربرد، ساختار و زمانبندی جلسات با یکدیگر متفاوت هستند.
بله. CBT بیشتر برای اختلالات افسردگی، اضطراب، اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD)، فوبیا و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، موثرتر است. در مقابل، DBT برای افرادی که دارای BPD، رفتارهای آسیبزننده به خود و افکار مزمن خودکشی هستند، بهتر عمل میکند. در مورد اختلالاتی که DBT مورد درمان قرار میدهد موسسه فناوری رفتاری دکتر لینهان به تفصیل توضیح داده است.
معمولاً رویکرد درمانی با توجه به مشکل و شخصیت مراجع، توسط متخصص ارزیاب و در جریان ارجاع به روانشناس در کلینیکهای روانشناسی اتفاق میافتد. توصیه میکنیم کلینیکی را انتخاب کنید که در آن پیش از پذیرش، شما را مورد ارزیابی روانی کامل قرار دهند.
CBT تکنیکهای شناختی-رفتاری بسیاری از جمله تکنیک فعالسازی رفتاری، حل مسئله، بازسازی شناختی، توجه برگردانی، آرمیدگی و … استفاده میکند. در DBT یادگیری استفاده از ذهنآگاهی، اثربخشی بین فردی، مدیریت و تحمل پریشانی و تنظیم احساسات ابزارهای درمانی بهشمار میروند.
References:
-
- Crimmins, D. J. (n.d.). From www.thebehaviourinstitute.com.
- Guy-Evans, O. (n.d.). From www.simplypsychology.org.
- Silva, L. (n.d.). From www.forbes.com.
- Vallejo, M. (n.d.). From www.mentalhealthcenterkids.com.
- Cavale, J. (n.d.). From www.counselingreviews.com.
- Bass, C., van Nevel, J., & Swart, J. (2014). A comparison between dialectical behavior therapy, mode deactivation therapy, cognitive behavioral therapy, and acceptance and commitment therapy in the treatment of adolescents. International Journal of Behavioral Consultation and Therapy, 9(2), 4.